حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۸۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

مسجد! ای خانه‌ی آباد خدا
مسجد! ای جایگه یاد خدا

مسجد! ای نهر خروشان صفا
چشمه‌ی رحمت جوشان خدا

از بلندی مناری پر نور
می‌زنی بانگ ز نزدیک و ز دور

می‌کنی دعوتمان با صد شور
که بیایید به درگاه غفور

بشتابید که شد وقت نماز
وقت معراج و زمان پرواز

بشتابید به سویم به نماز
بهترین کار نماز است نماز

مسجد! ای راهنمای انسان
ای صدای تو، صدای ایمان

خیمه‌ی نور به دنیا زده‌ای
سایبان در دل صحرا زده‌ای

سایه‌ی رحمت تو بر سر من
در خطرگاه زمان سنگر من

مهد پاکیزگی جان و تنی
وعده‌گاه من و الله منی

حبیب‌الله چایچیان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۳
مکتب الشهداء

بیست و یکم اوت هر سال، روز جهانی مساجد نامگذاری شده است. در سال 1348 ه.ش در چنین روزی مسجدالاقصی که قبله‌ی اول مسلمین جهان است توسط صهیونیست‌ها به آتش کشیده شد.
ساعت هفت صبح پنج‌شنبه 1969 / 08 /21 میلادی ( سی‌ و یکم مرداد سال 1348 هجری شمسی) جنایتکاری اسرائیلی‌ به نام دنیس مایکل ولیم روهان به آستان مسجد‌الاقصای مسقف تجاوز کرد و آن را به آتش کشید.
در این آتش‌سوزی، مساحتی نزدیک به 1500 مترمربع از مسجد در آتش سوخت. در این واقعه، منبر باستانی که شهید نورالدین محمود زنگی دستور ساخت آن را برای نصب در مسجدالأقصی داده بود، سوخت. این منبر همان منبری است که سلطان ناصر صلاح‌الدین یوسف ‌بن ایوب پس از اینکه قدس را به سال 583 هجری از دست صلیبیان‌‌‌‍ آزاد کرد به مسجدالأقصی آورد.
مسجد عمر، محراب زکریا، مقام اربعین، سه رواق مسجد همراه با پایه‌ها و قوس‌های آن‌ها و قوس حامل بر قبة‌الاقصی و پایه‌های اصلی‌ای که گنبد مسجد بر آن‌ها قرار داشت، آتش گرفتند و سقف مسجد فرو ریخت.
تزیینات آن از بین رفت و بخش‌هایی از گنبد چوبی داخل مسجد، محراب، دیوار قبله، سنگ‌های مرمر بکار رفته در درون مسجد، پنجره از جنس گچ و شیشه رنگین، فرش‌ها، سوره اسراء که از بالای محراب کاشیکاری و طلاکاری شده بود و... از بین رفتند.


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۴
مکتب الشهداء

تشنگى از نگاهتان پیداست
جگرت بى‌شکیب مى‌سوزد
جگر پاره پاره‌ات پیشِ
عده‌اى نانجیب مى‌سوزد

دست و پا می‌زنى و می‌گویى
جرعه‌اى آب... تا که جان گیرم
باز تکرار می‌کنى آقا...
جرعه‌اى آب... ورنه می‌میرم

چِقدَر پیر گشته‌اى آقا
گیسوانت همه سفید شده
داغ که به روى دل دارى؟
پدرت که زِ زهر شهید شده؟

همه‌ى شهر با تو لج کردند
دل‌شکسته شدى و مایوسى
حس غربت به خانه‌ات دارى
با غریب مدینه مانوسى

اى على‌اکبر امامِ رضا
کاش خواهرى کنارت بود
کاش تنها نبودى آقا جان
کاش همسرى کنارت بود

گرچه تنهایى‌ات مُسلَّم شد
سر پیراهنت که دعوا نیست
بدنت زیر آفتاب اما
بدنت زیر دست و پاها نیست

جاى شکرش همیشه باقى است
سر تو از تنت جدا نشده
کفنت کرده‌اند آقا... شُکر
قسمت تو بوریا نشده

آرمان صائمى


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۷
مکتب الشهداء

از صدای نفس نفس زدنت
همسرِ تو چقدر شاکی بود
شده پیراهنِ تنت تازه
مثل آن چادری که خاکی بود

تا صدایِ غریبی‌ات نرسد
با کنیزانِ خانه کف می‌زد
ناله‌ای از مدینه فاطمه و
ناله‌ای حیدر از نجف می‌زد

و کنیزی که آب آورد و
تو به یادِ هلال افتادی
همسرت کاسه را شکست و سپس
تشنه مثل حسین جان دادی

در میانِ تمام معصومین
در مقاتل مُوَرخان دیدند
در عزای حسین و تو تنها
دشمنان کف زدند و رقصیدند

پیکر تو زِ پشت بام افتاد
ولی آقا به خون نشسته نشد
به لبِ پلّه خورد لب‌هایت
ولی دندان تو شکسته نشد

چقَدَر خوب وقتِ تَدفینَت
سهمِ قبرت به جز گلاب نشد
و از آن بهتر اینکه در یک طشت
سَرَت آلوده‌یِ شراب نشد

محمد مبشری


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۶
مکتب الشهداء

به تسلای دل فاطمه که صاحب عزاست
شیعه هم درد رضاست

هادی از داغ پدر زمزمه‌اش وا ابتاست
شیعه هم درد رضاست
🏴

تو امیر کاظمینی و رئوفاً بالعباد
یا اباالهادی، جواد

حضرت مشگل‌گشا ادرکنی یا باب‌المراد
یا اباالهادی، جواد
🏴

تشنه لب از پا فتادی چون غریب کربلا
یا جواد ابن الرضا

می‌زدی در حجره‌ی در بسته مادر را صدا
یا جواد ابن الرضا
🏴

قاتل مادر در و دیوار شد
قاتل من زهر شرر بار شد


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۵
مکتب الشهداء

مرهم حریف زخم زبان‌ها نمی‌شود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی‌شود

گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریه‌هات هیچ مداوا نمی‌شود

خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمی‌شود

این‌قدر پیش چشم کنیزان به خود مپیچ
با دست و پا زدن، گره‌ات وا نمی‌شود

گیسو مکش به خاک دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمی‌شود

باور نمی‌کنم نگرفته‌ست صورتت
این جای تنگ و... این قد و بالا... نمی‌شود

با ضرب دست و پا زدنت طشت می‌زنند
جز هلهله جواب مهیّا نمی‌شود

با غربتی که هست تو غارت نمی‌شوی
نیزه به جای جای تنت جا نمی‌شود

خوبی پشت بامک، همین‌ست ای غریب
پای کسی به سینه‌ی تو وا نمی‌شود

علی‌اکبر لطیفیان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۲
مکتب الشهداء

عده‌ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند

مادری بود و جوان‌مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند

همچو بسمل شده‌ای دور خودش می‌پیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند

درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست میبرد به سوی کمرش، خندیدند

آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند

یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
بر نفس‌های بدون اثرش خندیدند

زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند

دست و پا می‌زند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند

کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند

هرچه می‌گفت حسین یاولدی یاولدی...
عده‌ای بی سر و پا دور و برش خندیدند

قاسم نعمتی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۶
مکتب الشهداء

کسی خبر نشد از غربت نهانی من
نیامده به سرم بهر همزبانی من

فقط غریب مدینه غم مرا فهمد
که همسرم شده در خانه خصم جانی من

کجایی ای پدرم؟حال و روز من بینی
کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من

برای مادرم آنقدر گریه کردم تا
غم جوانی‌اش آمد سر جوانی من

بیا و خوب ببین کوچه‌ی بنی‌هاشم
به جلوه آمده در وقت قد کمانی من

بیا و در رخ من روی مادرت را بین
کبود گشته چو او روی ارغوانی من

میان هلهله‌ها گمشده نوای دلم
ز بس‌که کف زنند وقت روضه‌خوانی من

چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید
عیان بود ز مچ پای ریسمانی من

هزار بال کبوتر نیابتاً ز حسین
رسید تا که کند کار سایه‌بانی من

سلام بر بدن بی‌عزیز خدا
سلام بر تن عریان سیدالشهدا

قاسم نعمتی



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۴
مکتب الشهداء

برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیده‌ای پر خود بر زمین مکش

ای مادری‌تر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش

بر تار گیسوان تو جای لب رضاست
این گیسوی مطهر خود بر زمین مکش

اسباب رقص و شادی زن‌ها شدی چرا
صورت به پیش همسر خود بر زمین مکش

اینان ز دست و پا زدنت کیف می‌کنند
طاقت بیار و پبکر خود بر زمین مکش

بر روی نازنین لب تو خاک و خون نشست
پس آیه‌های کوثر خود بر زمین مکش

شکر خدا که نیست تماشا کند رضا
گوید دو دیده‌ی تر خود بر زمین مکش

در کربلا پدر به پسر التماس کرد
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش

بس کن حسین آبروی خویش را مبر
زانو کنار اکبر خود بر زمین مکش

کار عباست بردن این جسم، زینبا
با گوشه‌های معجر خود بر زمین مکش

قاسم نعمتی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۳
مکتب الشهداء

در شب چهارشنبه شانزدهم شوال 1371 سید عبدالله روضه خوان پسر سید حسین سیستانی الاصل که چهار سال مشلول بود شفا یافت و در روزنامه نوشته شد و نشر یافت.

نویسنده‌ی کتاب کرامات‌الرضویه می‌نویسد:

کراراً او را در حال شلی در حرم مطهر دیده بودم و می‌شناختم و او چون مشلول بود و قدرت حرکت نداشت روزها او را از خانه‌اش به پشت یک نفر داده تا به وسیله‌ی آن شخص او را به حرم می‌آوردند، وقتی به رواق پشت سر مبارک می‌رسید از آنجا خود را می‌کشاند تا پشت خود را به دیوار می‌داد و گاهی بعضی زن‌ها به او وجهی می‌دادند و او ذکر مصیبت می‌نمود و بدین زحمت و پریشانی امرار معیشت می‌کرد.

مدتی گذشت، روزی صدای نقاره‌خانه به گوشم رسید، چون تفحص کردم گفتند آن سید مشلول را حضرت رضا علیه‌السلام شفا داده است. جویای احوال او شدم و آن جناب شرح حالش را مفصل بیان نمود، لکن حقیر مجمل و مختصرش را می‌نگارم و آن این است که فرمود:

من دوازده سال به درد و مرض مبتلا بودم. از ابتدا تا هشت سال در مریض‌خانه‌ها و غیر آن مشغول معالجه بودم و بهبودی حاصل نشد، بلکه در مریض‌خانه شاهرضا مشلول شدم و چون در آنجا از علاج من مأیوس شدند مرا جواب کردند و از مریض‌خانه بیرون آمدم و مدت چهار سال به حالت مشلولیت به سر بردم تا روز قبل از شفا یافتنم امری برای من پیش آمد که خیلی دلم سوخت و منقلب شدم و بسیار گریه کردم و تضرع نمودم و شب با کمال پریشانی و با دلِ شکسته خوابیدم.

ناگاه دیدم دو نفر سید بزرگوار نزد من حاضرند، یکی از آن دو نفر جوانی بود در حدود بیست و پنج ساله و دیگری بزرگ‌تر بود. پس آقایی که بزرگ‌تر بود به من فرمود: برخیز. من عرض کردم آقا من که شلم و قدرت برخاستن ندارم.

باز فرمود: برخیز. من همان جواب را دادم.

دفعه سوم فرمود: برخیز.

من از هیبت آن بزرگوار بی‌اختیار برخاستم و ملتفت خود شدم که قدرت بر حرکت دارم و فهمیدم که نظر مرحمت شده و شفا یافته‌ام.

📚منبع: کرامات الرضویه ج 1 ص 130


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۸
مکتب الشهداء