حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۱۲ مطلب با موضوع «امام جواد علیه‌السلام :: شهادت» ثبت شده است

دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف
بی‌وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف

کلِ عالم خون بگرید در عزای تو کم است
ارضیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف

ارباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردیش
زهرِ کاری یک طرف، رقاصه‌ها از یک طرف

تشنه‌ای و... طالبِ آبی و... این‌ها یک طرف
بر زمین می‌ریزد آب، آن بی‌حیا از یک طرف

می‌کِشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت
می‌خورد بر کنج پله، بی هوا از یک طرف

خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده‌اند
داغِ مادر یک طرف، کرب‌وبلا از یک طرف

تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان
بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف

پیر مردان آمدند و بهرِ قربت می‌زدند
با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف

کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت...
...بادِ داغ از یک طرف، زلفِ رها از یک طرف

روزی ماه محرم از شما خواهم گرفت
رزقِ اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف

از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم
راهیَم کن اربعین کرب‌وبلا از یک طرف

محمدجواد شیرازی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۸
مکتب الشهداء

به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند

پشت این حجره‌ی در بسته چه گفتی تو مگر
که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند

عمر کوتاه تو پایانِ غم‌انگیزی داشت
جگر تو جگر ثانیه‌ها را سوزاند

بی‌حیا لحظه‌ی سختی که به تو آب نداد
با چنین کار دل ارض و سما را سوزاند

بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی
داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند

گرچه مثل پدرت سوختی از زهر ولی
مجتبایی شدنت آل‌عبا را سوزاند

شیشه‌ی عمر تو را هلهله‌ها سنگ زدند
این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند

طشت‌ها تا که به هم خورد خودت می‌دیدی
خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند

تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند
ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند

بعد غارت شدن جسم غریبی؛ دشمن
خیمه‌های حرم کرب‌وبلا را سوزاند

مهدی نظری


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۱
مکتب الشهداء

این‌ها به جای این که برایت دعا کنند
کف می‌زنند تا نفست را فدا کنند

هر چند تشنه‌ای ولی آبت نمی‌دهند
تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند

با دست و پا زدن به نوایی نمی‌رسی
این‌ها قرار نیست به تو اعتنا کنند

بال فرشته‌های خدا هست پس چرا؟
این چند تا کنیز تو را جا به جا کنند

هر وقت دست و پا بزنی دست می‌زنند
اما خدا کند به همین اکتفا کنند

تا بام می‌برند که شاید سر تو را
در بین راه با لبه‌ای آشنا کنند

حالا کبوتران پر خود را گشوده‌اند
یک سایبان برای سرت دست و پا کنند

علی‌اکبر لطیفیان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۱
مکتب الشهداء

گل یاس رضا پرپر شد
در جوانى چونان مادر شد
واویلا واویلا واویلا

میان حجره از پا افتاد
بى کس و یار و تنها افتاد
آنقدر کف زدن نامردان
تا که آقا ز آوا افتاد
واویلا واویلا واویلا

کو پدر بوسد این لب‌ها را
بشنود ناله‌اى زهرا را
دست و پا میزنم لب تشنه
بسته دشمن بر او درها را
واویلا واویلا واویلا
 
خون لب‌هاى او می‌دیدند
براى ناله‌اش خندیدند
تا برند پیکرش را تا بام
ریسمان دور پا پیچیدند
واویلا واویلا واویلا

کبوترها که پر وا کردند
سایه‌بانى مهیا کردند
بعد از آن گریه بر جسمى که
مانده بر خاک صحرا کردند
واویلا واویلا واویلا

نیزه از هر طرف بالا رفت
بر سر نیزه‌ها سرها رفت
بعد از آن آیه‌هاى قرآن
اى خدا زیر دست و پا رفت
واویلا واویلا واویلا

قاسم نعمتی


سبک این نوحه در کانال حسینیه مجازی 👇


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۸
مکتب الشهداء

میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت

درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت

میان حجره کسی وقت احتضار نبود
چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت

بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
به تشنه‌ای نرسیدن مگر گناه نداشت

سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت

 نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی
پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت

برای کشتن او زهر بی اثر می‌ماند
میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت

برای غربت او چشم هیچ کس نگریست!!
کبوتر حرمش اشک ذوالجناح نداشت

محسن حنیفی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۲
مکتب الشهداء

تشنگى از نگاهتان پیداست
جگرت بى‌شکیب مى‌سوزد
جگر پاره پاره‌ات پیشِ
عده‌اى نانجیب مى‌سوزد

دست و پا می‌زنى و می‌گویى
جرعه‌اى آب... تا که جان گیرم
باز تکرار می‌کنى آقا...
جرعه‌اى آب... ورنه می‌میرم

چِقدَر پیر گشته‌اى آقا
گیسوانت همه سفید شده
داغ که به روى دل دارى؟
پدرت که زِ زهر شهید شده؟

همه‌ى شهر با تو لج کردند
دل‌شکسته شدى و مایوسى
حس غربت به خانه‌ات دارى
با غریب مدینه مانوسى

اى على‌اکبر امامِ رضا
کاش خواهرى کنارت بود
کاش تنها نبودى آقا جان
کاش همسرى کنارت بود

گرچه تنهایى‌ات مُسلَّم شد
سر پیراهنت که دعوا نیست
بدنت زیر آفتاب اما
بدنت زیر دست و پاها نیست

جاى شکرش همیشه باقى است
سر تو از تنت جدا نشده
کفنت کرده‌اند آقا... شُکر
قسمت تو بوریا نشده

آرمان صائمى


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۷
مکتب الشهداء

از صدای نفس نفس زدنت
همسرِ تو چقدر شاکی بود
شده پیراهنِ تنت تازه
مثل آن چادری که خاکی بود

تا صدایِ غریبی‌ات نرسد
با کنیزانِ خانه کف می‌زد
ناله‌ای از مدینه فاطمه و
ناله‌ای حیدر از نجف می‌زد

و کنیزی که آب آورد و
تو به یادِ هلال افتادی
همسرت کاسه را شکست و سپس
تشنه مثل حسین جان دادی

در میانِ تمام معصومین
در مقاتل مُوَرخان دیدند
در عزای حسین و تو تنها
دشمنان کف زدند و رقصیدند

پیکر تو زِ پشت بام افتاد
ولی آقا به خون نشسته نشد
به لبِ پلّه خورد لب‌هایت
ولی دندان تو شکسته نشد

چقَدَر خوب وقتِ تَدفینَت
سهمِ قبرت به جز گلاب نشد
و از آن بهتر اینکه در یک طشت
سَرَت آلوده‌یِ شراب نشد

محمد مبشری


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۶
مکتب الشهداء

به تسلای دل فاطمه که صاحب عزاست
شیعه هم درد رضاست

هادی از داغ پدر زمزمه‌اش وا ابتاست
شیعه هم درد رضاست
🏴

تو امیر کاظمینی و رئوفاً بالعباد
یا اباالهادی، جواد

حضرت مشگل‌گشا ادرکنی یا باب‌المراد
یا اباالهادی، جواد
🏴

تشنه لب از پا فتادی چون غریب کربلا
یا جواد ابن الرضا

می‌زدی در حجره‌ی در بسته مادر را صدا
یا جواد ابن الرضا
🏴

قاتل مادر در و دیوار شد
قاتل من زهر شرر بار شد


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۵
مکتب الشهداء

مرهم حریف زخم زبان‌ها نمی‌شود
اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی‌شود

گریه مکن بهانه به دست کسی مده
با گریه‌هات هیچ مداوا نمی‌شود

خسته مکن گلوی خودت را برای آب
با آب گفتن تو کسی پا نمی‌شود

این‌قدر پیش چشم کنیزان به خود مپیچ
با دست و پا زدن، گره‌ات وا نمی‌شود

گیسو مکش به خاک دلی زیر و رو شود
در این اتاق عاطفه پیدا نمی‌شود

باور نمی‌کنم نگرفته‌ست صورتت
این جای تنگ و... این قد و بالا... نمی‌شود

با ضرب دست و پا زدنت طشت می‌زنند
جز هلهله جواب مهیّا نمی‌شود

با غربتی که هست تو غارت نمی‌شوی
نیزه به جای جای تنت جا نمی‌شود

خوبی پشت بامک، همین‌ست ای غریب
پای کسی به سینه‌ی تو وا نمی‌شود

علی‌اکبر لطیفیان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۲
مکتب الشهداء

عده‌ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند

مادری بود و جوان‌مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند

همچو بسمل شده‌ای دور خودش می‌پیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند

درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست میبرد به سوی کمرش، خندیدند

آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند

یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
بر نفس‌های بدون اثرش خندیدند

زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند

دست و پا می‌زند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند

کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند

هرچه می‌گفت حسین یاولدی یاولدی...
عده‌ای بی سر و پا دور و برش خندیدند

قاسم نعمتی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۶
مکتب الشهداء