به هوای حرم عشق
يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۳۹ ق.ظ
برداشت به امّید تو ساک سفرش را
ناگفتهترین خاطرهی دور و برش را
برگشت، نگاهی به من انداخت و خندید
بوسید در آن لحظهی آخر پسرش را
برخاسته بود العطش از مجلس روضه
آتش زده بود آه... دلِ شعلهورش را
پَر زد به هوای حرم عشق که شاید
یک روز بریزد همهجا بال و پرش را
آهسته فقط گفت: امان از دل زینب
وقتی که رساندند به مادر خبرش را
این کربوبلا نیست دمشق است، که هر بار
یکجور شکسته دل هر رهگذرش را
آیا تن بیجان تو هم زیر سم اسب...
بگذار نگوییم از این بیشترش را
در راه دفاع از حرم عشق چه خوب است
عاشق بدهد مثل تو صدبار سرش را...
طیبه عباسی