حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عباس شاه زیدی» ثبت شده است

آب و جارو می‌کنم با چشمم این درگاه را
ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را
 
چشم‌هایی را که حیرانند پشت «لا اله»
در خراسان تو می‌بینند «اِلّا الله» را

این تجلی‌گاه سلطان ازل، این کوه نور
برده است از یادها الماس نادرشاه را

با زبان بی‌زبانی بشنو از نقّاره‌ها
«وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را

ای خراسانی‌ترین خورشید، روشن کن مرا
ما که می‌دانی نمی‌دانیم راه و چاه را

من زیارت‌نامه خواندم، شعرهایم مانده است
وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟

بیت‌هایم خانه بر دوشند مانند خودم
راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را

راز پهلوی تو ماندن را نمی‌دانم ولی
آخرش می‌پرسم از شیخ بهایی راه را

می‌کِشی از هرطرف هر بی‌پناهی را به توس
بچه آهو کرده‌ای انگار خَلقُ الله را

شعر من با دوستت دارم به پایان می‌رسد
کاش می‌دادی جواب این جمله‌ی کوتاه را

عباس شاه‌زیدی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۱۵
مکتب الشهداء

ایوان تو یا آینه‌بندان بهشت است؟
یا آینه در آینه ایوان بهشت است؟

این صبح که می‌خندد از شرق خراسان
لبخند تو یا شور نمکدان بهشت است؟

صحن تو قیامت‌کده‌ی صبح بهاری است؟
یا گوشه‌ای از صحن گلستان بهشت است

خال لب تو نقطه‌ی آغاز جهان و
سامانِ سر زلفِ تو سامانِ بهشت است

صحرای تجلّای تو میقات حضور و
دامان خراسانِ تو دامان بهشت است

آهو به تکاپو و کبوتر به هیاهو
این دشت چراگاه غزالان بهشت است

مهمان تو را نیست دگر میل به برگشت
مهمان تو انگار که مهمان بهشت است

من فوقهم النّور، وفی جنبهم النّور
این نورِ علی نور، چراغان بهشت است

این قبله‌ی افلاکی و این گنبد زرّین
ماهی است که بر بام شبستان بهشت است

جبریل امین در حَرَمت دست به سینه
این حامل وحی است که دربان بهشت است

در جنّت چشمان تو عالم همه خضرند
تا لعل لبت چشمه‌ی حیوان بهشت است

از برکت تو خوان زمین بی برکت نیست
این سفره‌ی انعام تو یا خوانِ بهشت است؟

ای کعبه‌ی عشّاق! به شوق حرم تو
لیلاست که مجنون بیابان بهشت است

دعبل ز چه رو پیرهنت را صله برداشت
در پیرهنت چاک گریبان بهشت است

با کوه گنه هیچ هراسی به دلم نیست
تا حبّ تو سنگینی میزان بهشت است

از شبنم شوق است که می‌ریزد نم نم
این گریه‌ی من نیست که باران بهشت است

رخصت بدهی آخر این شعر بگویم
این روضه همان روضه‌ی رضوان بهشت است

 عباس شاه‌زیدی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۸
مکتب الشهداء