حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مکتب الشهدا» ثبت شده است

1. روز تجلیل از امامزادگان و بقاع متبرکه
پنجم ذی‌القعده از سال 1392 هـ.ش در تقویم به عنوان روز تجلیل از امامزادگان و بقاع متبرکه نامگذاری شده، تکریم امامزادگان ابراز محبت به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است چرا که احترام به فرزندان رسول اکرم سلام‌الله‌علیها، احترام به خود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است.
امامزادگان سلام‌الله‌علیها در پیشگاه خداوند به خاطر محبوبیت، تقوا و معنویت صاحب قرب و منزلت رفیعی بوده و از جایگاه بالایی برخوردارند.

2. بزرگداشت حضرت صالح بن موسی الکاظم علیه‌السلام
حضرت صالح بن موسی الکاظم علیه‌السلام بنا بر قول مشهور و با استناد به کتب "ریاض الانساب"، "کنز الانساب"، " ناسخ التواریخ"، "حیاة الامام موسی بن جعفر علیه‌السلام" و بسیاری دیگر از کتب تاریخی فرزند بلافصل امام هفتم شیعیان حضرت امام موسی الکاظم علیه‌السلام و برادر امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام به شمار می‌رود. امامزاده صالح علیه‌السلام از جمله سادات عالی‌رتبه و از امامزادگان صحیح النسبی است که بعد از شنیدن خبر ولیعهدی امام رضا علیه‌السلام و در اواخر قرن دوم از عراق به سمت ایران کوچ می‌کند و از سمت  کَره رود رو به ولایت شمیران نهاد و چون به موضع تجریش رسید در باغ گلشن زیر درخت چنار بزرگی نزدیک چشمه‌ساری ایشان را به شهادت رساندند. و پیکر پاکش در قریه تجریش و کنار همان چنار کهنسال به خاک سپرده شد.



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۱۴
مکتب الشهداء

امام صادق علیه‌السلام فرمود: روزی پدرم به جابر گفت: جابر، من با تو کاری دارم، می‌خواهم روزی با هم تنها باشیم. وقتی که با هم تنها شدند، پدرم به جابر گفت: به من از آن لوحی که در دست حضرت فاطمه علیهاالسلام دیدی خبر بده.

سپس جابر گفت: خداوند را شاهد می‌گیرم من روزی به نزد فاطمه علیهاالسلام رفتم که تولد فرزندش حسین را تبریک بگویم و دیدم در دست فاطمه لوحی سبز رنگ هست که از زبرجد سبز ساخته شده است و در آن نوشته‌ای هست که از نور خورشید درخشان‌تر می‌باشد و از مشک ازفر بویش معطرتر است.

پس من به فاطمه گفتم: ای دختر رسول خدا، این چیست؟

به من فرمود: این لوحی است که خداوند آن را به پدرم هدیه داده است. در آن نام شوهرم علی و پدرم و نام سایر اوصیاء نوشته شده است که از فرزندان من بعد از علی خواهند آمد. من از فاطمه خواهش کردم که آن لوح را به من دهد تا از آن نسخه‌ای بردارم و من آن نسخه را برداشتم.

پس امام صادق علیه‌السلام فرمود: پدرم به وی گفت: آیا می‌خواهی آن نسخه را با نسخه من مقابله کنیم. جابر گفت: بلی. جابر رفت از منزل آن نسخه را آورد که در روی کاغذ نوشته شده بود. پدرم به جابر گفت: تو به صحیفه خودت نگاه کن من هم صحیفه خودم را می‌خوانم.

در آن صحیفه نوشته شده است: بسم الله الرحمن الرحیم این کتاب از خداوند عزیز و حکیم است که آن را بوسیله روح‌الامین بر محمد نازل کرده است. ای محمد، نام‌های مرا بزرگ بشمار و در مقابل نعمت‌هایم شکرگذار باش و الطاف مرا انکار مکن و به غیر از من به کسی امیدوار مباش و از غیر من هم از کسی نترس. زیرا کسی که به غیر من امیدوار باشد و از غیر من بترسد او را چنان عذاب می‌کنم که تاکنون هیچ‌کس را مانند او عذاب نکرده باشم.

ای محمد، من تو را از میان پیامبرانم برگزیدم و وصی تو را به سایر اوصیاء برتری دادم و علی را برای تو وصی قرار دادم و حسن را صندوقچه علم خودم نمودم که بعد از پایان عمر پدرش جانشین او باشد. و حسین را که بهترین اولاد اولین و آخرین می‌باشد و خانه‌ی امامت از اوست، و بعد از او هم زین‌العابدین امام است، و بعد از او محمد که شکافنده‌ی علم من است و دعوت کننده‌ی مردم به راه راست و طریق حق، و بعد از او جعفر است که در قول خود صادق است و همچنان در علمش صادق می‌باشد، و بعد از او دوره‌ی تاریکی و فتنه می‌آید. پس وای بر کسی که بنده و منتخب من از خلقم، موسی کاظم را تکذیب کند. بعد از او هم علی رضا است که او را یک عفریت کافر می‌کشد و در شهری دفن می‌شود که بنده‌ی صالح من آن شهر را بنا کرده و او را در کنار شرورترین خلق خدا دفن می‌کنند.

و پس از او محمد هادی بر راه من و حمایت کننده‌ی از حریم من، عدالت کننده‌ی در میان رعیتش است و از صلب او دو نفر خارج می‌شوند، یکی به نام علی(علی‌النقی) و دیگری حسن عسگری و آخر از همه محمد است که در آخر زمان ظاهر می‌شود و در سرش عمامه سفید رنگی است که او را از تابش نور خورشید حفظ می‌کند و با زبان بسیار فصیح مردم را صدا می‌کند. همه انسان‌ها و ملائکه صدای او را می‌شنوند. او مهدی آل محمد است. روی زمین را پس از اینکه از جور و ستم پر شده با عدالت پر می‌کند.


📚منبع : کلیات حدیث قدسی(ترجمه الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة)، ص: 412



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۱۴
مکتب الشهداء

آقایان [مداح و ذاکر اهل‌بیت علیهم‌السلام] که مبتلا هستند به این شغل و این کار، مشغول باشند به مداحی اهل‌بیت علیهم‌السلام، به ذکر فضائل آن‌ها و مطاعن اعدای۱ اهل‌بیت علیهم‌السلام و مصائبی که بر ایشان وارد شده است. همۀ این‌ها باید بدانند در چه موقف [و جایگاه] هستند؛ چه کاری را دارند انجام می‌دهند! برای چه این کارها را می‌کنند. باید بدانند که همان مودّت ذی‌القربی را که در قرآن هست، دارند پیاده می‌کنند، چه ذکر فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد و چه ذکر مصائب آن‌ها باشد؛ همۀ این‌ها ادا‌ کردن اجر رسالت است؛ تثبیت‌کردن مردم بر «قرآن» است. چرا؟ برای‌ اینکه در قرآن هست: «إلاّ المَوَدَّة فِی القُرْبَی»۲ ([از شما برای رسالت پاداشی نمی‌خواهم] مگر مودت و دوستی نزدیکانم).

اگر کسی بگوید: ما قرآن را می‌خواهیم و می‌گیریم، اما به اهل‌بیت کاری نداریم، چه‌کار داریم به اهل‌بیت؟! «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ»۳ (کتاب خدا ما را بس است). می‌گوییم: کتاب الهی که در آن «إلاّ المَوَدَّةَ فِی القُرْبَی» هست، آن را می‌گویی؟! آیا می‌شود آن‌ ‌‌وقت بگوییم کاری به اهل‌بیت علیهم‌السلام نداریم؟! کتاب‌الله که در آن آیۀ «اَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکُم و اَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی»۴ (دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم) هست، آن را می‌گویی؟! پس آیا می‌شود بدون اکمال و بدون ولایت اهل‌بیت؟! آن قرآنی را می‌گویید که در آن آیۀ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاة وَ یُؤْتُونَ الزَّکاة وَ هُمْ راکِعُون»۵ (همانا ولیّ شما خدا و رسول او و کسانی هستند که نماز به پا می‌دارند و درحالی‌که در رکوع‌اند، زکات می‌دهند) هست؟! یا نه، در قرآن شما این آیه‌ها نیست؟! بله، اگر در قرآن شما این آیه‌ها نباشد، ممکن است بگویید ما قرآن را می‌گیریم، ولی در قرآن که این آیه‌ها نیست.


پس باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین با تعلیم و مادحین با عمل، به این‌ها بفهمانند که از محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام نباید دست برداشت، همه‌چیز توی محبت است. اگر ما خدا را دوست می‌داشتیم، آیا ممکن بود دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن بود اعمالی را که او دوست می‌دارد، دوست نداشته باشیم؟ آیا چنین چیزی می‌شود که کسی دوست خدا باشد، اما دوستِ دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد، نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی می‌شود؟! قهراً کسی که گفته: «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ»؛ نه وصیتی است و نه هیچ چیز دیگری لازم است، دروغ واضح و آشکار [گفته] است؛ مثل اینکه در روز بگوید حالا شب است یا در شب بگوید حالا روز است.


کتاب‌اللهی که پُر است از «کُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ»۶ (همراه راست‌گویان باشید)، کتاب‌اللهی که متّقین و فاسقین را در دو صف قرار داده است. ببینید متقین کیانند؟ فاسقین کیانند؟ راستگویان کیانند و دروغ‌گویان کیانند؟ آیا می‌شود [بین آیات] تبعیض کرد؟!۷ آیا می‌شود [آیات را] تفکیک کرد؟! این مثل این است که بگویند: ما نصف قرآن را قبول داریم، نصف دیگرش را قبول نداریم. کما اینکه نصاری و یهود از دوستانشان در سیصد سال قبل، معاهده گرفته‌اند که لعن یهود و نصاری باید از قرآن حذف شود و غیر از خداپرستی چیز دیگری در قرآن نباید باشد! آیا چیزی را که تنصیفش۸ کنیم، قرآن است؟! پس خداپرستی هم لازم نیست باشد؛ همین‌که مثلاً انسان کسی را نکشد، کسی را نزند [کافی است]! خداپرستی هم لازم نیست! بت‌پرست‌ها هم بگویند: ما هم نکاحی داریم، سفاحی۹ داریم، زنایی داریم، مال مردم‌خوری داریم و... ـ‌[بالأخره] یک چیزهایی را آن‌ها قائل‌اندـ اما اینکه خدا یکی باشد، نه! این [بت‌ها] «شُفَعَائُنَا عِنْدَ اللهِ»۱۰ (شفیعان ما نزد خداوندند). اگر بنا باشد بر تبعیض، اکثر مردم اصلاً خداپرست نیستند، اکثر مردم بت‌پرست‌اند. دین خدا تبعیضی نیست؛ یا باید همه‌اش را بگیری یا هیچ چیزش را نگیری.

یک مرد ناجوری بود، وقت مردنش به بچه‌هایش وصیت کرد:‌ ای بچه‌ها، این‌هایی که شما را دعوت می‌کنند به خداپرستی و دین‌داری، تا می‌توانید انکار کنید که خدایی هست. اگر مغلوب شوید در برابر مدعی اینکه خدایی هست، دیگر از شر این‌ها راحت نیستید، باید تابع این‌ها شوید. اگر بگویند: زن باید از باطن دست وضو بگیرد و مرد از ظاهر دست، دیگر نمی‌توانید مخالفت کنید و تا آخر این سلسله می‌کشد.

پس قهراً این کسانی که می‌گویند: این مداحی چیست؟ مصیبت‌خوانی چیست؟ اشک ریختن چیست؟ این‌قدر احمق هستند که نمی‌فهمند این اشک طریقۀ تمام انبیا علیهم‌السلام بود برای شوق لقاءالله، برای تحصیل رضوان‌الله و مسئلۀ دوستان خدا هم از همین باب است. محبت این‌ها هم اگر در فرح به فرح این‌ها و در حزن به حزن این‌ها اشک آورد، این هم همان‌طور است. دلیل [بر این مطلب] خیلی است: اول اینکه همۀ انبیا علیهم‌السلام از خوف خدا بکاء داشتند. آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟! انبیا علیهم‌السلام کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیا علیهم‌السلام را قبول دارد، باید بکاء و گریه را هم قبول داشته باشد. و همچنین [از ادله بر مطلب] این مسئله است که [در روایات] وارد شده و ثابت است که در اذن دخول حرم سیدالشهدا علیه‌السلام این مطلب منصوص است که [شخص بگوید]: «أاَدْخُلُ یَا اللهُ، أاَدْخُلُ یَا رَسُولُ اللهِ، أاَدْخُلُ...» (آیا داخل شوم خداوندا؟ آیا داخل شوم‌ ای رسول خدا؟ ...) و از تمام ائمه علیهم‌السلام استیذان۱۱ می‌شود. بعد می‌گوید: «فَإنْ دَمَعَتْ عَیْنُکَ، فَتِلْکَ عَلَامَة الإذْنِ»۱۲ (اگر اشکی از چشم آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند).

اما کیست که بفهمد این مطلب را؟! کیست که عاقل باشد؟! این اشک چشم، به اعلی علیین مربوط است. اما احمق‌ها می‌گویند: اشک چیست؟ این‌ها ـ‌نعوذبالله‌ـ خرافات است، این‌ها چیست؟! این اشک چشم، به آن بالا مربوط است. عمل «ام‌داوود» آن‌قدر مفصّل است که از ظهر تا غروب، بعضی‌ها آن را نمی‌توانند خلاص بکنند. [در روایت] دارد که در سجدۀ آخر، سعی کن اشکی از چشمت بیاید؛ اگر آمد، علامت این است که دعایت مستجاب شده است.۱۳ عجب! شما می‌گویید این اشک هیچ‌کاره است؟! نه‌خیر، این اشتباه محض است، این اشک ما مربوط است به اعلی علیین؛ از آنجا استیذان می‌کند، از آنجا استجابت دعا می‌کند.

فلذا باید بدانند کسانی که حاجت مهمه‌ای دارند، یکی از همین نمازها و از این عبادت‌هایی که برای حاجت ذکر شده است [به ‌جا آورند] و اگر بخواهند تثبیت بکنند، تأیید بکنند و برسند به حاجت خودشان بلاشک، ملتفت باشند بعد از آن طلب حاجت و نمازها و دعاها، بروند به سجود و در سجود سعی کنند [به‌ اندازۀ] بال مگسی چشم تر بشود، این علامت این است که مطلب تمام شد. بله، چیزی که هست، عینک ما درست صاف نیست، ما نمی‌فهمیم، فرضاً ما از خدا خانه می‌خواهیم، اما خدا خانه‌ای را که ما می‌خواهیم به مصلحت ما نمی‌داند، چه می‌کند؟ آیا باطل می‌کند دعای ما را؟ خیر، بالاتر از خانه به ما می‌دهد؛ به مَلک می‌فرماید: چند سال بر عمر این شخص بیفزا. این بیچاره خیال می‌کند این‌همه زحمت کشید، آخر اثری از خانه و دعای خودش ندید، دعایش مستجاب نشد، اما نمی‌داند بالاتر از استجابت این دعا را به او داده‌اند، ولی او نمی‌فهمد. حسن ظن به خدا باید داشته باشیم، عینکت باید واسع و صاف باشد، کدورت نداشته باشد.

به خدا می‌سپاریم همه را در تثبیت این اصل اصیل که «مودت ذی‌القربی» است با تمام لوازمش تا گاو و ماهی،۱۴ که ثابت قدم باشند، ان‌شاءالله.


📚منابع:
۱. اشکالات و معایب دشمنان.
۲. شوری، ٢٣.
۳. «عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لما حضر رسول الله صلى الله علیه و سلم و فی البیت رجال فیهم عمر بن الخطاب قال النبی صلى الله علیه و سلم: هلم اکتب لکم کتاباً لا تضلوا بعده. فقال عمر: ان النبی صلى الله علیه و سلم قد غلب علیه الوجع و عندکم القرآن. حسبنا کتاب الله. فاختلف أهل البیت فاختصموا منهم من یقول قربوا یکتب لکم النبی صلى الله علیه و سلم کتابا لن تضلوا بعده ومنهم من یقول ما قال عمر فلما أکثروا اللغو و الاختلاف عند النبی صلى الله علیه و سلم قال رسول الله صلى الله علیه و سلم قوموا؛ از ابن‌عباس ـ که خدا از او و پدرش، عباس، راضی باشد ـ نقل شده است که گفت: هنگامی که پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حال احتضار قرار گرفت و در منزلش مردانی حضور داشتند که عمربن‌خطاب هم در میان آنان بود، فرمود: بیایید چیزی برایتان بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: درد بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله چیره شده است، قرآن را دارید، کتاب خدا ما را بس است. پس از این سخن، در میان حاضران در منزل اختلاف و منازعه شد. برخی می‌گفتند: بیایید پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برایتان چیزی بنویسد که بعد از آن هرگز گمراه نشوید و برخی سخن عمر را می‌گفتند. وقتی در محضر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بسیار اختلاف کردند و سخنان بیهوده گفتند، پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: برخیزید [و بروید]»؛ صحیح بخاری، ج۷، ص۹ و نیز نک: مسند احمد، ج۱، ص۳۲۴؛ ج۷، ص۹؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳٧؛ صحیح مسلم، ج۵، ص۷۶؛ امالی مفید، ص۳۶؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۲۳۶؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۷۳؛ ج۳۰، ص۵۳۲.
۴. مائده، ٣.
۵. مائده، ۵۵.

۶.توبه، ١١٩.
۷.تفاوت گذاشت.
۸.دو تکه.
۹.زنا.
۱۰.یونس، ١٨.

۱۱.درخواست اجازه.
۱۲.«فَإِنْ خَشَعَ قَلْبُکَ وَ دَمَعَتْ عَیْنُکَ فَهُوَ عَلَامَةُ الْإِذْنِ؛ پس اگر قلبت خاشع و چشمت گریان شد، نشانۀ اذن است»؛ مصباح‌المتهجد، ج۲، ص۷۲۰؛ المزار، شهید اول، ص۱۲۲؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۹۹.
۱۳.«... وَ اجْتَهِدْ أَنْ تَسِحَ عَیْنَاکَ وَ لَوْ بِقَدْرِ رَأْسِ الذُّبَابَةِ دُمُوعاً فَإِنَّ ذَلِکَ عَلَامَةُ الْإِجَابَةِ؛ بکوش اشک چشمانت، اگرچه به اندازۀ سر مگس، جاری شود که این اشک علامت اجابت است»؛ مصباح‌المتهجد، ج۲، ص۸۱۲؛ بحارالانوار، ج۹۵، ص۴۰۳ و نیز نک: اقبال‌الاعمال، ج۲، ص۶۶۳؛ بحارالانوار، ج۹۵، ص۴۰۴.
۱۴.کنایه از نهایت امر.



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهدا بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۶
مکتب الشهداء


امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف درنامه‌ای به شیخ مفید می‌فرمایند:

سعی کنید اعمال شما(شیعیان) طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.

امر قیام ما با اجازه‌ی خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایده‌ای ندارد و سودی نبخشد.

عدم التزام به دستورات ما، موجب می‌شود که بدون توبه از دنیا بروند و دیگر ندامت و پشیمانی نفعی نخواهد داشت.

📚منابع:
احتجاج، ج2 ، ص597
بحارالانوار، ج3 ، ص175


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۶ ، ۱۱:۵۵
مکتب الشهداء

جهت دریافت سایز اصلی بر روی عکس کلیک کنید


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۹
مکتب الشهداء

شهدای گمنام سلام خوش آمدید روسفیدمان کردید


خوش آمدید از کجا می آیید نمی دانم ؟ ولی می دانم آمدنتان بی دلیل نیست آمده اید تا هوشیاریمان را بیشتر کنید تا بیدار شویم همین امروزی که با شما هستیم گریه امانمان را بریده و لب به افسوس باز شده است .می شود برای همیشه بمانید. امروز خوشحالیم وبه خود می بالیم چرا که ما اینجا به وجود شما نیازداشتیم تااز شما مدد بگیریم و بتوانیم راهتان را استوار تر از همیشه ادامه دهیم وهر وقت دلمان از نامرادی روزگار گرفت بیاییم پیش شما وشما سنگ صبور ما باشید که سا لها آرزوی دیدارتان را داشتیم برادرانی که از شهر ما به جبهه حق علیه باطل رفتند همه به شهرمان برنگشتند  به ما گفتند :مفقود شده اند ولی ما چشم به راهشان وهمیشه با مادرانشان همدردی می کردیم وهر وقت می شنیدیم شهیدی می آید به دنبا ل اسمش بودیم ولی امروز که آمده اید دیگر اسم نمی خواهیم چون شاید آنها مثل شما به شهرهای دیگر رفته اند تا  حرفهای ناگفته خود را مثل شما بگویند وما را از خواب بیدار کنند  ورسالتشان را تکمیل نمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۲۷
مکتب الشهداء


* یک درس فراموش‌نشدنی
یادآوری بعثت به معنای یادآوری یک حادثه‌ی تاریخی نیست -این آن نکته‌ای است که ما باید در مواجهه‌ی با این حادثه‌ی بزرگ و این خاطره‌ی ارجمند بشری و انسانی همیشه به یاد داشته باشیم- بلکه تکیه‌ی بر این خاطره‌ی پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش‌نشدنی است در درجه‌ی اول برای خود امت اسلامی؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت -سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران- و در درجه‌ی بعد برای همه‌ی آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآوری یک حادثه‌ی درس‌آموز است.

دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۰۹/۰۵/۱۳۸۷
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۲۰
مکتب الشهداء

امام خامنه ای: دولت تصمیم بگیرد در هیچ‌یک از چیزهایی که مصرف میکند، از قلم و کاغذ روی میز گرفته تا ساختمان‌سازی تا بقیّه‌ی چیزها، هرآنچه در داخل قابل تولید است، خودش را از خارج ممنوع کند، بر خودش حرام کند.

جهت دریافت سایز اصلی بر روی عکس کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۳۹
مکتب الشهداء


خداوند براى هر کارى، علّتى را مقرّر کرده است و هر یک از شکست و پیروزى دلیلى دارند. اینطور نیست که گمان کنیم خدا نمی خواهد ما پیروز شویم یا می خواهد که در این ماجرا شکست بخوریم. برای مثال خداوند به مؤمنانی که از شکست در جنگ اُحد ناراحت بودند می فرماید که علت شکست شما در اُحد حرص بود. زیرا سست شده و ناهماهنگی کردید و براى جمع آورى غنائم حرص ورزیدید.
در آیه ۱۶۶ سوره آل عمران می خوانیم:
«وَمَا أَصَابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ.»
«آنچه در روز برخورد آن دو گروه به شما رسید ، به اذن خدا بود تا مؤمنان را بشناسد.»
                                                                                                                      *****************
سه نکته:


* میدان آزمایش
این را همیشه به یاد داشته باشیم که:
۱- شکست ها و پیروزى ها، به اراده‏ و إذن خداوند محقّق مى شود که همان سنت هاى اوست.
۲- حوادث تلخ وشیرین، میدان آزمایش وشناسایى میزان صبر و توان و درجه بندی انسان هاست.


** امروز هم عده ای در مشکلات جا می زنند!
آیه مورد بحث، این نکته را تذکر مى دهد که هر مصیبتى (مانند مصیبت احد) که پیش مى آید علاوه بر اینکه بدون علت نیست وسیله آزمایشى است براى جدا شدن صفوف مجاهدان راستین از منافقان و افراد سست ایمان. این یک قانون و قاعده کلی در نظام آفرینش است. امروز هم می بینیم که گاهی بعد از برخی فشارهای اقتصادی و تحریم و مشکلات ریز و درشت عده ای جا می زنند، برخی در زمین حریف بازی می کنند، گروهی به دروازه خودی گل می زنند و در مقابل عده ای نیز با تلاش و کوشش مضاعف در پی مقاومت و غلبه بر مشکلات هستند.


*** این کسب شیطانی است!
مهمترین نکته اینست که حبّ دنیا ما را غافل نکند. در همین جنگ احد دنیا طلبی و حرص مال و اموال باعث شکست شد. لقمان حکیم به پسرش فرمود: «پسر عزیزم! این نماز دَیْنِ پروردگار است که در عهده تو است، زود آن را انجام بده»، فرمود: «پسر من! اگر نماز اول وقت با دنیا مزاحمت کرد، آن کسب شیطانی است، ولش کن و ببین پروردگار با تو چه معامله ای می کند».


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۴
مکتب الشهداء