حَکَی صاحِبُ ذَخائِرِ الأفهامِ عَن عَبدِاللهِ بنِ داودَ، عنِ الثِّقَاتِ، عَنِ ابنِ عَبّاسِ، قالَ: ... وَ إذا بِجَبْرَئِیلَ الْأَمِینِ هَبَطَ مِنَ الرَّبِّ الْجَلِیلِ، وَ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ، الْعَلِیُّ الأعلَی یُقْرِؤُکَ السَّلَامُ، وَ یَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّهِ وَ الإکرَامِ، وَ یَقُولُ لَکَ: ...، فَوَعِزَّتِی وَ جَلَالِی أَنِّی لَأَخلُقُ لَهَا (فاطمه) شِیعَهً طَاهِرِینَ مُطَهَّرِینَ، یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ عَلَی عَزَاءِ الْحُسَیْنِ، وَ أَرْوَاحَهُمْ عَلَی زِیَارَتِهِ، وَ یُقِیمُونَ عَزَاءَهُ فِی مَجَالِسِهِمْ، وَ یَسْبِکُونَ الدُّمُوعَ، وَ یُقَلِّلُونَ الهُجُوعَ، لَیْسَ لَهُمْ مِنْ ذَلِکَ رُجُوعٌ، ... أَلَا وَ مَنْ أَنْفَقَ دِرْهَماً عَلَی عَزَائِهِ وَ زِیَارَتِهِ تَاجَرَتْ لَهُ الْمَلَائِکَهُ إلَی یَوْمِ الْقِیامَهِ فِیما یُنْفِقُهُ، وَ یُعْطِی بِکُلِّ دِرْهَمٍ سَبْعِینَ حَسَنَهً، وَ بَنَی اللَّهُ لَهُ قَصْراً فِی الْجَنَّهِ.
ابن عباس نقل میکند: جبرئیل امین از جانب پروردگار جلیل هبوط کرد و گفت: ای محمّد، خدای علیّ اَعلی به تو سلام میرساند و تو را به درود و اِکرام مخصوص میگرداند و به تو میفرماید: به عزّت و جلالم سوگند، برای فاطمه شیعیان پاک و پاک شدهای خلق میکنم، این شیعیان اموالشان را در راه عزای حسین انفاق میکنند و در راه زیارت حسین جان میدهند و عزای وی را در مجالسشان به پا میکنند، خالصانه بر وی اشک میریزند، خوابشان را کم میکنند و از این شیوه باز نمیگردند... آگاه باشید، هرکس در راه عزا و زیارت حسین بن علی علیهالسلام به مقدار دِرهمی انفاق نماید، ملائکه در آنچه انفاق نموده است تا روز قیامت با او داد و ستد میکنند و به ازای هر دِرهم هفتاد حسنه به وی میدهند و خداوند برای او قصری در بهشت بنا خواهد کرد.
📚منبع:
تَظَلُّمُ الزَّهرَاء، ص ۷۳-۷۴
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنِ جَعْفَرٍ الْقُرَشِیُّ الرَّزَّازُ الْکُوفِیُّ عَنْ خَالِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ بَشِیرٍ الدَّهَّانِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) رُبَّمَا فَاتَنِی الْحَجُّ فَأُعَرِّفُ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (ع) فَقَالَ أَحْسَنْتَ یَا بَشِیرُ أَیُّمَا مُوءْمِنٍ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ (ع) عَارِفاً بِحَقِّهِ فِی غَیْرِ یَوْمِ عِیدٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ عِشْرِینَ حِجَّةً وَ
عِشْرِینَ عُمْرَةً مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ عِشْرِینَ غَزْوَةً مَعَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ أَوْ إِمَامٍ عَدْلٍ وَ مَنْ أَتَاهُ فِی یَوْمِ عِیدٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حِجَّةٍ وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ وَ مِائَةَ غَزْوَةٍ مَعَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ أَوْ إِمَامٍ عَدْلٍ وَ مَنْ أَتَاهُ یَوْمَ عَرَفَةَ عَارِفاً بِحَقِّهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مُتَقَبَّلَاتٍ وَ أَلْفَ غَزْوَةٍ مَعَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ أَوْ إِمَامٍ عَدْلٍ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ وَ کَیْفَ لِی بِمِثْلِ الْمَوْقِفِ قَالَ فَنَظَرَ إِلَیَّ شِبْهَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ قَالَ یَا بَشِیرُ إِنَّ الْمُوءْمِنَ إِذَا أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ (ع) یَوْمَ عَرَفَةَ وَ اغْتَسَلَ فِی الْفُرَاتِ ثُمَّ تَوَجَّهَ إِلَیْهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً بِمَنَاسِکِهَا وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ وَ غَزْوَة.
ترجمه:
محمّد بن جعفر قرشى رزّاز کوفى، از دائى خود محمّد بن الحسین بن ابى الخطّاب، از محمّد بن اسماعیل، از صالح بن عقبه، از بشیر دهّان، وى گفت:
محضر مبارک حضرت ابى عبدالله علیهالسلام عرض کردم:
بسا زیارت حجّ از من فوت شده پس در روز عرفه به زیارت قبر حضرت امام حسین علیهالسلام میروم از نظر شما چه طور است؟
حضرت فرمودند: اى بشیر عمل نیک و پسندیدهاى انجام دادهاى، هر مومن که در غیر روز عید به زیارت قبر حسین بن على علیهالسلام برود در حالى که به حقّ آن حضرت عارف و آگاه باشد خداوند متعال ثواب بیست حجّ و بیست عمرهی قبول شده و اجر بیست بار جنگ با دشمنان خدا در معیّت نبى مرسل یا امام عادل برایش مینویسد و کسى که در روز عید به زیارت قبر مطهّرش برود حق تعالى ثواب صد حج و صد عمره و صد بار جنگ با دشمنان خدا در رکاب نبى مرسل یا امام عادل براى او منظور میفرماید و کسى که در روز عرفه با عرفان به حق آن حضرت به زیارت قبر مطهّرش برود خداوند منّان ثواب هزار حج و هزار عمره مقبول و هزار بار جنگ نمودن با دشمنان خدا در رکاب نبى مرسل یا امام عادل به او میدهد.
بشیر میگوید:
محضرش عرض کردم:
چگونه این اجر و ثوابها براى من باشد در حالى که موقف را ترک کردهام؟
بشیر میگوید:
پس از ایراد این کلام حضرت نگاهى شبیه شخص غضبناک به من نموده سپس فرمودند:
اى بشیر، هنگامى که مومن به زیارت قبر حسین بن على علیهالسلام در روز عرفه میرود و در فرات غسل کرده و سپس به طرف آن حضرت متوجّه میشود خداوند متعال به هر قدمى که وى بر میدارد ثواب یک حج با تمام مناسک و اعمال آن را برایش منظور میکند.
بشیر میگوید:
بعد از این کلام، سخن دیگرى نمیدانم امام علیهالسلام فرمودند مگر کلمه و ثواب غزوة را.
📚منبع:
کامل الزیارات
در تفکر آن حضرت در صدماتى که به مادرش فاطمه سلاماللهعلیها وارد شده:
از ( دلایل طبرى ) منقول است که روایت کرده از محمّد بن هارون بن موسى از پدرش از ابن الولید از برقى از زکریا بن آدم که وقتى در خدمت حضرت امام رضا علیهالسلام بودم که حضرت جواد علیهالسلام را خدمت آن حضرت آوردند در حالى که سن شریفش از چهار سال کمتر بود پس آن جناب دست خود را بر زمین زید و سر مبارک را به جانب آسمان بلند کرد و مدت طویلى فکر نمود و حضرت امام رضا علیهالسلام فرمود: جان من فداى تو باد! براى چه اینقدر فکر مىکنى؟
عرض کرد: فکرم در آن چیزى است که با مادرم فاطمه سلاماللهعلیها به جا آوردند!
( اَما وَاللّهِ لاُخرِجنَّهُما ثُمَّ لاُحْرِقَنَّهُما ثُمَّ لاَذْرِیَنَّهُما ثُمَّ لاَنْسِفَنَّهُما فِى الْیَمِّ نَسْفا )
پس حضرت امام رضا علیهالسلام او را نزدیک خود طلبید و مابین دیدگان او را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد! تویى شایسته از براى امامت.
📚منبع: منتهیالآمال / شیخ عباس قمی
امام صادق علیهالسلام فرمود: روزی پدرم به جابر گفت: جابر، من با تو کاری دارم، میخواهم روزی با هم تنها باشیم. وقتی که با هم تنها شدند، پدرم به جابر گفت: به من از آن لوحی که در دست حضرت فاطمه علیهاالسلام دیدی خبر بده.
سپس جابر گفت: خداوند را شاهد میگیرم من روزی به نزد فاطمه علیهاالسلام رفتم که تولد فرزندش حسین را تبریک بگویم و دیدم در دست فاطمه لوحی سبز رنگ هست که از زبرجد سبز ساخته شده است و در آن نوشتهای هست که از نور خورشید درخشانتر میباشد و از مشک ازفر بویش معطرتر است.
پس من به فاطمه گفتم: ای دختر رسول خدا، این چیست؟
به من فرمود: این لوحی است که خداوند آن را به پدرم هدیه داده است. در آن نام شوهرم علی و پدرم و نام سایر اوصیاء نوشته شده است که از فرزندان من بعد از علی خواهند آمد. من از فاطمه خواهش کردم که آن لوح را به من دهد تا از آن نسخهای بردارم و من آن نسخه را برداشتم.
پس امام صادق علیهالسلام فرمود: پدرم به وی گفت: آیا میخواهی آن نسخه را با نسخه من مقابله کنیم. جابر گفت: بلی. جابر رفت از منزل آن نسخه را آورد که در روی کاغذ نوشته شده بود. پدرم به جابر گفت: تو به صحیفه خودت نگاه کن من هم صحیفه خودم را میخوانم.
در آن صحیفه نوشته شده است: بسم الله الرحمن الرحیم این کتاب از خداوند عزیز و حکیم است که آن را بوسیله روحالامین بر محمد نازل کرده است. ای محمد، نامهای مرا بزرگ بشمار و در مقابل نعمتهایم شکرگذار باش و الطاف مرا انکار مکن و به غیر از من به کسی امیدوار مباش و از غیر من هم از کسی نترس. زیرا کسی که به غیر من امیدوار باشد و از غیر من بترسد او را چنان عذاب میکنم که تاکنون هیچکس را مانند او عذاب نکرده باشم.
ای محمد، من تو را از میان پیامبرانم برگزیدم و وصی تو را به سایر اوصیاء برتری دادم و علی را برای تو وصی قرار دادم و حسن را صندوقچه علم خودم نمودم که بعد از پایان عمر پدرش جانشین او باشد. و حسین را که بهترین اولاد اولین و آخرین میباشد و خانهی امامت از اوست، و بعد از او هم زینالعابدین امام است، و بعد از او محمد که شکافندهی علم من است و دعوت کنندهی مردم به راه راست و طریق حق، و بعد از او جعفر است که در قول خود صادق است و همچنان در علمش صادق میباشد، و بعد از او دورهی تاریکی و فتنه میآید. پس وای بر کسی که بنده و منتخب من از خلقم، موسی کاظم را تکذیب کند. بعد از او هم علی رضا است که او را یک عفریت کافر میکشد و در شهری دفن میشود که بندهی صالح من آن شهر را بنا کرده و او را در کنار شرورترین خلق خدا دفن میکنند.
و پس از او محمد هادی بر راه من و حمایت کنندهی از حریم من، عدالت کنندهی در میان رعیتش است و از صلب او دو نفر خارج میشوند، یکی به نام علی(علیالنقی) و دیگری حسن عسگری و آخر از همه محمد است که در آخر زمان ظاهر میشود و در سرش عمامه سفید رنگی است که او را از تابش نور خورشید حفظ میکند و با زبان بسیار فصیح مردم را صدا میکند. همه انسانها و ملائکه صدای او را میشنوند. او مهدی آل محمد است. روی زمین را پس از اینکه از جور و ستم پر شده با عدالت پر میکند.
📚منبع : کلیات حدیث قدسی(ترجمه الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة)، ص: 412
امام صادق علیهالسلام فرمود: روزی پدرم به جابر گفت: جابر، من با تو کاری دارم، میخواهم روزی با هم تنها باشیم. وقتی که با هم تنها شدند، پدرم به جابر گفت: به من از آن لوحی که در دست حضرت فاطمه علیهاالسلام دیدی خبر بده.
سپس جابر گفت: خداوند را شاهد میگیرم من روزی به نزد فاطمه علیهاالسلام رفتم که تولد فرزندش حسین را تبریک بگویم و دیدم در دست فاطمه لوحی سبز رنگ هست که از زبرجد سبز ساخته شده است و در آن نوشتهای هست که از نور خورشید درخشانتر میباشد و از مشک ازفر بویش معطرتر است.
پس من به فاطمه گفتم: ای دختر رسول خدا، این چیست؟
به من فرمود: این لوحی است که خداوند آن را به پدرم هدیه داده است. در آن نام شوهرم علی و پدرم و نام سایر اوصیاء نوشته شده است که از فرزندان من بعد از علی خواهند آمد. من از فاطمه خواهش کردم که آن لوح را به من دهد تا از آن نسخهای بردارم و من آن نسخه را برداشتم.
پس امام صادق علیهالسلام فرمود: پدرم به وی گفت: آیا میخواهی آن نسخه را با نسخه من مقابله کنیم. جابر گفت: بلی. جابر رفت از منزل آن نسخه را آورد که در روی کاغذ نوشته شده بود. پدرم به جابر گفت: تو به صحیفه خودت نگاه کن من هم صحیفه خودم را میخوانم.
در آن صحیفه نوشته شده است: بسم الله الرحمن الرحیم این کتاب از خداوند عزیز و حکیم است که آن را بوسیله روحالامین بر محمد نازل کرده است. ای محمد، نامهای مرا بزرگ بشمار و در مقابل نعمتهایم شکرگذار باش و الطاف مرا انکار مکن و به غیر از من به کسی امیدوار مباش و از غیر من هم از کسی نترس. زیرا کسی که به غیر من امیدوار باشد و از غیر من بترسد او را چنان عذاب میکنم که تاکنون هیچکس را مانند او عذاب نکرده باشم.
ای محمد، من تو را از میان پیامبرانم برگزیدم و وصی تو را به سایر اوصیاء برتری دادم و علی را برای تو وصی قرار دادم و حسن را صندوقچه علم خودم نمودم که بعد از پایان عمر پدرش جانشین او باشد. و حسین را که بهترین اولاد اولین و آخرین میباشد و خانهی امامت از اوست، و بعد از او هم زینالعابدین امام است، و بعد از او محمد که شکافندهی علم من است و دعوت کنندهی مردم به راه راست و طریق حق، و بعد از او جعفر است که در قول خود صادق است و همچنان در علمش صادق میباشد، و بعد از او دورهی تاریکی و فتنه میآید. پس وای بر کسی که بنده و منتخب من از خلقم، موسی کاظم را تکذیب کند. بعد از او هم علی رضا است که او را یک عفریت کافر میکشد و در شهری دفن میشود که بندهی صالح من آن شهر را بنا کرده و او را در کنار شرورترین خلق خدا دفن میکنند.
و پس از او محمد هادی بر راه من و حمایت کنندهی از حریم من، عدالت کنندهی در میان رعیتش است و از صلب او دو نفر خارج میشوند، یکی به نام علی(علیالنقی) و دیگری حسن عسگری و آخر از همه محمد است که در آخر زمان ظاهر میشود و در سرش عمامه سفید رنگی است که او را از تابش نور خورشید حفظ میکند و با زبان بسیار فصیح مردم را صدا میکند. همه انسانها و ملائکه صدای او را میشنوند. او مهدی آل محمد است. روی زمین را پس از اینکه از جور و ستم پر شده با عدالت پر میکند.
📚منبع : کلیات حدیث قدسی(ترجمه الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة)، ص: 412
امام مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف درنامهای به شیخ مفید میفرمایند:
سعی کنید اعمال شما(شیعیان) طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.
امر قیام ما با اجازهی خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایدهای ندارد و سودی نبخشد.
عدم التزام به دستورات ما، موجب میشود که بدون توبه از دنیا بروند و دیگر ندامت و پشیمانی نفعی نخواهد داشت.
📚منابع:
احتجاج، ج2 ، ص597
بحارالانوار، ج3 ، ص175
صفوان جمال از امام صادق علیهالسلام نقل میکند:
در راه مدینه در حالی که قصد رفتن به مکه را داشتم از ایشان پرسیدم ای فرزند رسول خدا چرا شما را محزون و شکسته میبینم؟
پس فرمودند: اگر تو نیز آن چه را که من میشنوم میشنیدی این سوال را نمیپرسیدی؟
پس عرضه داشتم: شما چه چیزی را میشنوید؟
فرمودند: ابتهال و شکایت فرشتگان بر خداوند گرامی و عزتمند بر علیه قاتلان امیرالمؤمنین و قاتلان حسین علیهماالسلام و نوحه و نالهی اجنه و گریهی ملائکه که حول او هستند و شدت بیتابی آنها را میشنوم.
چه کسی با این حال به غذا خوردن یا نوشیدن و یا خواب میل میکند؟
📚کامل الزیارات صفحه 186 ، بحارالانوار جلد 45 صفحه 2
خداوند براى هر کارى، علّتى را مقرّر کرده است و هر یک از شکست و پیروزى دلیلى دارند. اینطور نیست که گمان کنیم خدا نمی خواهد ما پیروز شویم یا می خواهد که در این ماجرا شکست بخوریم. برای مثال خداوند به مؤمنانی که از شکست در جنگ اُحد ناراحت بودند می فرماید که علت شکست شما در اُحد حرص بود. زیرا سست شده و ناهماهنگی کردید و براى جمع آورى غنائم حرص ورزیدید.
در آیه ۱۶۶ سوره آل عمران می خوانیم:
«وَمَا أَصَابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ.»
«آنچه در روز برخورد آن دو گروه به شما رسید ، به اذن خدا بود تا مؤمنان را بشناسد.»
*****************
سه نکته:
* میدان آزمایش
این را همیشه به یاد داشته باشیم که:
۱- شکست ها و پیروزى ها، به اراده و إذن خداوند محقّق مى شود که همان سنت هاى اوست.
۲- حوادث تلخ وشیرین، میدان آزمایش وشناسایى میزان صبر و توان و درجه بندی انسان هاست.
** امروز هم عده ای در مشکلات جا می زنند!
آیه مورد بحث، این نکته را تذکر مى دهد که هر مصیبتى (مانند مصیبت احد) که پیش مى آید علاوه بر اینکه بدون علت نیست وسیله آزمایشى است براى جدا شدن صفوف مجاهدان راستین از منافقان و افراد سست ایمان. این یک قانون و قاعده کلی در نظام آفرینش است. امروز هم می بینیم که گاهی بعد از برخی فشارهای اقتصادی و تحریم و مشکلات ریز و درشت عده ای جا می زنند، برخی در زمین حریف بازی می کنند، گروهی به دروازه خودی گل می زنند و در مقابل عده ای نیز با تلاش و کوشش مضاعف در پی مقاومت و غلبه بر مشکلات هستند.
*** این کسب شیطانی است!
مهمترین نکته اینست که حبّ دنیا ما را غافل نکند. در همین جنگ احد دنیا طلبی و حرص مال و اموال باعث شکست شد. لقمان حکیم به پسرش فرمود: «پسر عزیزم! این نماز دَیْنِ پروردگار است که در عهده تو است، زود آن را انجام بده»، فرمود: «پسر من! اگر نماز اول وقت با دنیا مزاحمت کرد، آن کسب شیطانی است، ولش کن و ببین پروردگار با تو چه معامله ای می کند».