صَلَی اللهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله الحُسَین عَلَیهِالسَّلام
لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گر خلق وا گذارد، او وا نمیگذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غرقاب ما را نمیگذارد
صَلَی اللهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله الحُسَین عَلَیهِالسَّلام
لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گر خلق وا گذارد، او وا نمیگذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غرقاب ما را نمیگذارد
1. ازدواج امام علی علیهالسلام و حضرت زهرا سلاماللهعلیها
در این روز در سال 2 ه خاتمالانبیاء صلىاللهعلیهوآلهوسلم، امیرالمؤمنین علیهالسلام را به سیده نساء عالمیان فاطمه زهرا بتول عذراء سلاماللهعلیها تزویج فرمود(1). این ماجرا بعد از رجوع از جنگ بدر 16 روز بعد از وفات رقیه دختر پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم در 1 ذىالحجه واقع شده است(2).
بین ازواج آن حضرات در آسمان و تزویج آنها در زمین چهل روز فاصله بود. در اول یا ششم ذى الحجه (3) در حالى که طرف ایجاب عقد خداوند متعال و طرف قبول جبرئیل و خطبهخوان راحیل بود. شاهدان حاملان عرض و 70 هزار نفر از فرشتگان بود. نثار کننده نقل این عروسى رضوان خزانهدار بهشت، و آنچه نثار شد در و یاقوت و مرجان، و حجلهدار این زفاف اسماء بود(4)
2. عزل ابوبکر از تبلیغ سوره برائت
در این روز در سال نهم هجرت، ابوبکر از تبلیغ سوره برائت عزل شد. سپس پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم و امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را روانه فرمود که آیات برائت را از ابوبکر بگیرد و خود بر اهل مکه قرائت فرماید(5)
آغاز ماجرا این بود که در سال 9 ه پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم ابوبکر را به مکه فرستاد تا آیات اوایل سوره برائت را بر کفار بخواند. پس از رفتن او جبرئیل نازل شد: یا رسول الله، اداى این امر باید به دست شما یا به دست مردى که از شما یا به دست مردى که از شماست انجام شود. به روایت دیگر: باید على علیهالسلام از جانب تو تبلیغ کند.
پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم امیرالمؤمنین علیهالسلام را که به منزله جانش بود معین کردند و به او فرمودند: شتاب کن و آیات را از ابوبکر بگیر و در موسم حج بر مردمان قرائت کن.
3. آغاز نامهها براى جنگ صفین
چون دو روز از ورود امیرالمؤمنین علیهالسلام به صفین گذشت، در اول ذىالحجه حضرت براى معاویه نامه نوشتند و او را موعظه فرمودند، ولى آخرالامر قرار بر آن شد که روز اول صفر بعد از ماه حرام جنگ شروع شود و روز اول صفر جنگ شروع شد(6). به نقلى ورود آن حضرت در 22 محرم بوده است(7)
📚منابع:
1. تتمه المنتهى: ص 137. بحارالانوار: ج 43 ص 97
2. امالى طوسى: ج 1 ص 42. بشاره المصطفى: ص 267
3. بحارالانوار: ج 43 ص 97
4. بحارالانوار: ج 43 ص 92 113، 14
5. توضیحالمقاصد: ص 29. مصباح کفعمى: ج 2 ص 60. بحارالانوار: ج 97 ص 384. شرح احقاق الحق: ج 7 ص 422. فیضالعلام: ص 106و 107
6. تتمه المنتهى: ص 24
7. قلائدالنحور: ج محرم و صفر، ص 303
از (کتاب عیون المعجزات) نقل شده که چون حضرت جواد علیهالسلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف امالفضل را از آن حضرت دانست او را طلبید و به قتل آن حضرت راضى کرده زهرى براى او فرستاد که در طعام آن جناب داخل کند امالفضل انگور رازقى را زهرآلود کرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مبارکش ظاهر شد و امالفضل از کردهی خود پشیمان شد و چارهاى نمىتوانست کرد گریه و زارى کرد، حضرت فرمود: الحال که مرا کشتى گریه مىکنى، به خدا سوگند که به بلایى مبتلا خواهى شد که مرهـمپذیر نباشد چون آن نونهال جویبار امامت در اول سن جوانى از آتش زهر دشمنان از پا درآمد معتصم امالفضل را به حرم خود طلبید و در همان زودى ناسورى در فرج او به هم رسید و هر چه اطباء معالجه کردند مفید نیفتاد تـا آنکه از حرم معتصم بیرون آمد و آنچه داشت از مال دنیا صرف مداواى آن مرض کرد و چنان پریشان شد که از مردم سؤال مىکرد و با بدترین احوال هلاک شد و زیانکار دنیا و آخرت گردید.(1)
مسعودى در (اثبات الوصیة) نیز قریب به همین نقل کرده الا آنکه گفته: معتصم و جعفر بن مامون هر دو امالفضل را وا داشتند بر کشتن آن حضرت و جعفر بن مامون به سزاى این امر در حال مستى به چاه افتاد او را مُرده از چاه بیرون آوردند.(2)
و علامه مجلسى رحمهاللّه در (جلاءالعیون) نقل کرده که چون مردم با معتصم بیعت کردند متفقد احوال حضرت امام محمّد تقى علیهالسلام شد و به عبدالملک زیات که والى مدینه بود نامه نوشت که آن حـضرت را با امالفضل روانهی بغداد کند. چون حضرت داخل بغداد شد به ظاهر اعزاز و اکرام نمود و تحفهها براى آن حضرت و امالفضل فرستاد پس شربت حماضى براى آن حضرت فرستاد با غلام خود استناس [یا (اشناس)] نام و سر آن ظرف را مهر کرده بود چون شربت را به خدمت آن حضرت آورد گفت: این شربتى است که خلیفه براى خود ساخته و خود با جماعت مخصوصان خود تناول نموده و ایـن حصه را براى شما فرستاده است که با برف سرد کنید و تناول نمایید و برف با خود آورده بود و براى حضرت شربت ساخت. حضرت فرمود که باشد در وقت افطار تناول نمایم، گفت: برف آب مىشود و این شربت را سرد کرده مى بایـد تناول نـمود، و هرچند آن امام غریب مظلوم از آشامیدن امتناع نمود آن ملعون مبالغه را زیاده کرد تا آنکه آن شربت زهرآلود را دانسته به ناکام نوشید و دست از حیات کثیرالبرکات خود کشید.
📚منابع:
1. عیون المعجزات ص 132، چاپ اعلمى، بیروت
2. اثبات الوصیة ص 227، چاپ انصاریان، قم
3. جلاءالعیون
اینها به جای این که برایت دعا کنند
کف میزنند تا نفست را فدا کنند
هر چند تشنهای ولی آبت نمیدهند
تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند
با دست و پا زدن به نوایی نمیرسی
اینها قرار نیست به تو اعتنا کنند
بال فرشتههای خدا هست پس چرا؟
این چند تا کنیز تو را جا به جا کنند
هر وقت دست و پا بزنی دست میزنند
اما خدا کند به همین اکتفا کنند
تا بام میبرند که شاید سر تو را
در بین راه با لبهای آشنا کنند
حالا کبوتران پر خود را گشودهاند
یک سایبان برای سرت دست و پا کنند
علیاکبر لطیفیان
عدهای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند
مادری بود و جوانمرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
همچو بسمل شدهای دور خودش میپیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند
درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست میبرد به سوی کمرش، خندیدند
آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند
یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
بر نفسهای بدون اثرش خندیدند
زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند
دست و پا میزند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند
کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند
هرچه میگفت حسین یاولدی یاولدی...
عدهای بی سر و پا دور و برش خندیدند
قاسم نعمتی
کسی خبر نشد از غربت نهانی من
نیامده به سرم بهر همزبانی من
فقط غریب مدینه غم مرا فهمد
که همسرم شده در خانه خصم جانی من
کجایی ای پدرم؟حال و روز من بینی
کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من
برای مادرم آنقدر گریه کردم تا
غم جوانیاش آمد سر جوانی من
بیا و خوب ببین کوچهی بنیهاشم
به جلوه آمده در وقت قد کمانی من
بیا و در رخ من روی مادرت را بین
کبود گشته چو او روی ارغوانی من
میان هلهلهها گمشده نوای دلم
ز بسکه کف زنند وقت روضهخوانی من
چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید
عیان بود ز مچ پای ریسمانی من
هزار بال کبوتر نیابتاً ز حسین
رسید تا که کند کار سایهبانی من
سلام بر بدن بیعزیز خدا
سلام بر تن عریان سیدالشهدا
قاسم نعمتی
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیدهای پر خود بر زمین مکش
ای مادریتر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش
بر تار گیسوان تو جای لب رضاست
این گیسوی مطهر خود بر زمین مکش
اسباب رقص و شادی زنها شدی چرا
صورت به پیش همسر خود بر زمین مکش
اینان ز دست و پا زدنت کیف میکنند
طاقت بیار و پبکر خود بر زمین مکش
بر روی نازنین لب تو خاک و خون نشست
پس آیههای کوثر خود بر زمین مکش
شکر خدا که نیست تماشا کند رضا
گوید دو دیدهی تر خود بر زمین مکش
در کربلا پدر به پسر التماس کرد
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
بس کن حسین آبروی خویش را مبر
زانو کنار اکبر خود بر زمین مکش
کار عباست بردن این جسم، زینبا
با گوشههای معجر خود بر زمین مکش
قاسم نعمتی
حرکت پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم از مدینه براى حجهالوداع
در این روز در سال 10 ه پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم با اصحاب از مدینه براى حجهالوداع و غدیر حرکت کردند(1). بعضى اقوال 23 و بعضى 25 ذىالقعده نقل کردهاند(2)
منابع:
1. کافى: ج 4 ص 248
2. الغدیر: ج 1 ص 9. قلائد النحور: ج شوال، ص 272
خلوص ابتدا بیریا بودن است
مقامات بیادعا بودن است
مناسبترین فرصت قرب تو
همان لحظهی در بلا بودن است
شده حاجتم که شوی حاجتم
حجاب من و تو فنا بودن است
کمی فقر من را زیادش کنید
کمال گدا در گدا بودن است
من از مرگ پروانه فهمیدهام
که مقصود عاشق فدا بودن است
نجف بودنم، با علی بودنم
همان معنی با خدا بودن است
همه اول ماجرا حاضرند
ملاک آخر ماجرا بودن است
فدای غلامی که ماند و نرفت
سعادت غلام شما بودن است
ببین آرزوی دل مادرم
شب جمعه در کربلا بودن است
فقط چارهی کَفْن و دفن تنت
به جای کفن بوریا بودن است
رضا قربانی
1. شهادت امام رضا علیهالسلام به روایتی
بنابر قولى در این روز در سال 203 ه حضرت رضا علیهالسلام به شهادت رسیدند(1).
2. روز زیارتی مخصوص امام رضا علیهالسلام
علامه مجلسی نقل کرده است که برخی از افراد معتقدند امامرضا علیهالسلام در روز 23 ذیالقعده به شهادت رسیده است اما در جامعهی ما روز آخر ماه صفر به عنوان روز شهادت ایشان مطرح است. باید گفت این روز، روز زیارتی مخصوص ایشان نامیده شده است تا مردم با توجه به ذات آن حضرت، به نقشی که ایشان در ایجاد مدینهی رضوی داشتند پی ببرند. امام رضا علیهالسلام با آمدن به سمت مرو، یک مدینهی دوم برای نشر معارف اسلامی ایجاد کردند که به اصطلاح مدینهی رضویه گفته میشود، برای این که مردم این معنا را در نظر بگیرند و نسبت به زحمات ایشان حالت شکر داشته باشند و شاید این عنوان را مطرح کردهاند تا در این روز مخصوص به وجود مبارک امام رضا علیهالسلام بیش از پیش توجه کنیم.(2)
3. جنگ بنى قریظه
در این روز در سال 4 هجرى غزوه بنى قریظه به وقوع پیوست. مسلمانان 3000 نفر بودند و یک نفر به نام خلادبن سوید شهید شد. کفار 900 نفر بودند که همهی آنها کشته شدند(3). بنابر قولى این جنگ در شوال به وقوع پیوسته است(4).
منابع:
1. مسارالشیعه: ص 16. العددالقویه: ص 275. فیض العلام: ص 97
2. بحارالانوار باب شهادت امام رضا علیهالسلام
2. الموسوعه الکبرى فى غزوات النبى الاعظم صلىاللهعلیهوآله: ج 3 ص 192
3. بحارالانوار: ج 19 ص 170