حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۲۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «shia» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۳۵
مکتب الشهداء

هوای سینه‌ی دنیا چو عرش اعلاء بود
و نور عشق میان زمین و بالا بود

مدیحه‌خوانی داوود می‌رسد امشب
در این شبی که شفق همنوای دریا بود

دل زمین خدا شوق پر کشیدن داشت
و آن کرانه که در اوج ناکجاها بود

می‌نشست حضرت موسی به تور عشق علی
و شور و شوق دگر در دل مسیحا بود

تمامی شعف جلوه‌ی خداوندی
میان خنده‌ی پیغمبرش هویدا بود

نگاه خیره‌ی زهرا به چشم‌های علی
نگاه خیره‌ی حیدر به چشم زهرا بود

خرابی دل عالم شدست آبادش
خوشا به حال نبی که علی‌ست دامادش

زمین بهشت خدا شد ز اعتبار علی
و ماه محور رخ و گردش مدار علی

همین که حضرت زهرا عروس مولا شد
نمانده بود به سینه دگر قرار علی

به نان هر شب حیدر مدینه محتاج است
از این به بعد که زهراست خانه‌دار علی

و با حضور قدم‌های مادر گل‌ها
شکفت در دل خانه گل بهار علی

برای جنگ علی ذوالفقار لازم نیست
چرا که حضرت زهراست ذوالفقار علی

هزار هم‌چو سلیمان در کنار خانه‌ی او
نشسته‌اند که باشند ریزه‌خوار علی

به پاش ریخت پیمبر تمام دنیا را
گذاشت در کف حیدر چو دست زهرا را

مسعود اصلانی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۳۲
مکتب الشهداء

یک مرد و زن مکمّل هم در کنار هم
آیینه‌وار هر دویشان بی‌قرار هم

معنای اصلی لغت خانواده‌اند
مست نگاه یکدلی و مِی‌گسار هم

این زندگی بنا شده بر پایه‌های عشق
بی‌اعتنا به ثروت و دار و ندار هم

یک خانه‌ی محقّر و یک قطعه‌ی حصیر
سرمایه‌های اصلی‌شان اعتبار هم

کانون گرم پرورش غنچه‌های یاس
پیوندشان وقوع و طلوع بهار هم

در آسمان عاطفه این ماه و آفتاب
چرخیده‌اند تا به ابد در مدار هم

عاقد خدا و مهریه آب و سکوت محض
آری شدند هم نفس روزگار هم

وحید قاسمی



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۵۳
مکتب الشهداء

آسمان می‌خواند امشب قدسیان دف می‌زنند
حوریان کِل می‌کشند و خاکیان کف می‌زنند

شیر عاشق‌کش! کدام آهو دلت را برده است؟
تیغ مرحب‌جو! کدام ابرو دلت را برده است؟

آسمانی بی‌کرانی، عاشق دریا شدی
آمدی آیینه‌ی انسیه‌ حورا شدی

امشب ای زیباترین! ای دلبر کوثر! بیا
شب شبِ عشق است، ای داماد پیغمبر! بیا
.
لیله‌القدرِ نگاهش یا علی! اجر تو است
او سلام فیه حتی مطلع الفجر تو است

از ازل در پرده بود آیینه دارش می‌شوی
در عبور از کوچه باغ عشق، یارش می‌شوی

قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنی‌ست
وای! وقتی می‌رسد دریا به دریا دیدنی‌ست

ماه در امواج دریا دیدنی‌تر می‌شود
قدر زهرا با علی فهمیدنی‌تر می‌شود

مانده احمد، تا کدامین وجه رَب را بنگرد؟
روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد؟

ای بلال! امشب اذانی را که می‌خواهی بگو
اشهد ان علیاً حجت اللهی بگو

گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است
خوب می‌دانست حیدر بی زره هم حیدر است

تا مدینه روح را با حاجیان پَر می‌دهیم
دل به مهر کوثر و دستان حیدر می‌دهیم

قاسم صرافان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۴۲
مکتب الشهداء

1. ازدواج امام علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

در این روز در سال 2 ه‍ خاتم‌الانبیاء صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به سیده نساء عالمیان فاطمه زهرا بتول عذراء سلام‌الله‌علیها تزویج فرمود(1). این ماجرا بعد از رجوع از جنگ بدر 16 روز بعد از وفات رقیه دختر پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌‎وسلم در 1 ذى‌الحجه واقع شده است(2).
بین ازواج آن حضرات در آسمان و تزویج آنها در زمین چهل روز فاصله بود. در اول یا ششم ذى الحجه (3) در حالى که طرف ایجاب عقد خداوند متعال و طرف قبول جبرئیل و خطبه‌خوان راحیل بود. شاهدان حاملان عرض و 70 هزار نفر از فرشتگان بود. نثار کننده نقل این عروسى رضوان خزانه‌دار بهشت، و آنچه نثار شد در و یاقوت و مرجان، و حجله‌دار این زفاف اسماء بود(4)

2.  عزل ابوبکر از تبلیغ سوره برائت

در این روز در سال نهم هجرت، ابوبکر از تبلیغ سوره برائت عزل شد. سپس ‍ پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را روانه فرمود که آیات برائت را از ابوبکر بگیرد و خود بر اهل مکه قرائت فرماید(5)
آغاز ماجرا این بود که در سال 9 ه‍ پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ابوبکر را به مکه فرستاد تا آیات اوایل سوره برائت را بر کفار بخواند. پس از رفتن او جبرئیل نازل شد: یا رسول الله، اداى این امر باید به دست شما یا به دست مردى که از شما یا به دست مردى که از شماست انجام شود. به روایت دیگر: باید على علیه‌السلام از جانب تو تبلیغ کند.
پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم امیرالمؤمنین علیه‌السلام را که به منزله جانش بود معین کردند و به او فرمودند: شتاب کن و آیات را از ابوبکر بگیر و در موسم حج بر مردمان قرائت کن.

3.  آغاز نامه‌ها براى جنگ صفین

چون دو روز از ورود امیرالمؤمنین علیه‌السلام به صفین گذشت، در اول ذى‌الحجه حضرت براى معاویه نامه نوشتند و او را موعظه فرمودند، ولى آخرالامر قرار بر آن شد که روز اول صفر بعد از ماه حرام جنگ شروع شود و روز اول صفر جنگ شروع شد(6). به نقلى ورود آن حضرت در 22 محرم بوده است(7)

📚منابع:
1.  تتمه المنتهى: ص 137. بحارالانوار: ج 43 ص 97
2.  امالى طوسى: ج 1 ص 42. بشاره المصطفى: ص 267
3. بحارالانوار: ج 43 ص 97
4. بحارالانوار: ج 43 ص 92 113، 14
5.  توضیح‌المقاصد: ص 29. مصباح کفعمى: ج 2 ص 60. بحارالانوار: ج 97 ص 384. شرح احقاق الحق: ج 7 ص 422. فیض‌العلام: ص 106و 107
6.  تتمه المنتهى: ص 24
7.  قلائدالنحور: ج محرم و صفر، ص 303


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۸
مکتب الشهداء

دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف
بی‌وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف

کلِ عالم خون بگرید در عزای تو کم است
ارضیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف

ارباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردیش
زهرِ کاری یک طرف، رقاصه‌ها از یک طرف

تشنه‌ای و... طالبِ آبی و... این‌ها یک طرف
بر زمین می‌ریزد آب، آن بی‌حیا از یک طرف

می‌کِشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت
می‌خورد بر کنج پله، بی هوا از یک طرف

خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده‌اند
داغِ مادر یک طرف، کرب‌وبلا از یک طرف

تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان
بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف

پیر مردان آمدند و بهرِ قربت می‌زدند
با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف

کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت...
...بادِ داغ از یک طرف، زلفِ رها از یک طرف

روزی ماه محرم از شما خواهم گرفت
رزقِ اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف

از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم
راهیَم کن اربعین کرب‌وبلا از یک طرف

محمدجواد شیرازی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۸
مکتب الشهداء

از (کتاب عیون المعجزات) نقل شده که چون حضرت جواد علیه‌السلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف ام‌الفضل را از آن حضرت دانست او را طلبید و به قتل آن حضرت راضى کرده زهرى براى او فرستاد که در طعام آن جناب داخل کند ام‌الفضل انگور رازقى را زهرآلود کرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مبارکش ظاهر شد و ام‌الفضل از کرده‌ی خود پشیمان شد و چاره‌اى نمى‌توانست کرد گریه و زارى کرد، حضرت فرمود: الحال که مرا کشتى گریه مى‌کنى، به خدا سوگند که به بلایى مبتلا خواهى شد که مرهـم‌پذیر نباشد چون آن نونهال جویبار امامت در اول سن جوانى از آتش زهر دشمنان از پا درآمد معتصم ام‌الفضل را به حرم خود طلبید و در همان زودى ناسورى در فرج او به هم رسید و هر چه اطباء معالجه کردند مفید نیفتاد تـا آنکه از حرم معتصم بیرون آمد و آنچه داشت از مال دنیا صرف مداواى آن مرض کرد و چنان پریشان شد که از مردم سؤال مى‌کرد و با بدترین احوال هلاک شد و زیانکار دنیا و آخرت گردید.(1)

مسعودى در (اثبات الوصیة) نیز قریب به همین نقل کرده الا آنکه گفته: معتصم و جعفر بن مامون هر دو ام‌الفضل را وا داشتند بر کشتن آن حضرت و جعفر بن مامون به سزاى این امر در حال مستى به چاه افتاد او را مُرده از چاه بیرون آوردند.(2)

و علامه مجلسى رحمه‌اللّه در (جلاءالعیون) نقل کرده که چون مردم با معتصم بیعت کردند متفقد احوال حضرت امام محمّد تقى علیه‌السلام شد و به عبدالملک زیات که والى مدینه بود نامه نوشت که آن حـضرت را با ام‌الفضل روانه‌ی بغداد کند. چون حضرت داخل بغداد شد به ظاهر اعزاز و اکرام نمود و تحفه‌ها براى آن حضرت و ام‌الفضل فرستاد پس شربت حماضى براى آن حضرت فرستاد با غلام خود استناس [یا (اشناس)] نام و سر آن ظرف را مهر کرده بود چون شربت را به خدمت آن حضرت آورد گفت: این شربتى است که خلیفه براى خود ساخته و خود با جماعت مخصوصان خود تناول نموده و ایـن حصه را براى شما فرستاده است که با برف سرد کنید و تناول نمایید و برف با خود آورده بود و براى حضرت شربت ساخت. حضرت فرمود که باشد در وقت افطار تناول نمایم، گفت: برف آب مى‌شود و این شربت را سرد کرده مى بایـد تناول نـمود، و هرچند آن امام غریب مظلوم از آشامیدن امتناع نمود آن ملعون مبالغه را زیاده کرد تا آنکه آن شربت زهرآلود را دانسته به ناکام نوشید و دست از حیات کثیرالبرکات خود کشید.

📚منابع:
1. عیون المعجزات ص 132، چاپ اعلمى، بیروت
2. اثبات الوصیة ص 227، چاپ انصاریان، قم
3. جلاءالعیون


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۱
مکتب الشهداء

در تفکر آن حضرت در صدماتى که به مادرش فاطمه سلام‌الله‌علیها وارد شده:
از ( دلایل طبرى ) منقول است که روایت کرده از محمّد بن هارون بن موسى از پدرش از ابن الولید از برقى از زکریا بن آدم که وقتى در خدمت حضرت امام رضا علیه‌السلام بودم که حضرت جواد علیه‌السلام را خدمت آن حضرت آوردند در حالى که سن شریفش از چهار سال کمتر بود پس آن جناب دست خود را بر زمین زید و سر مبارک را به جانب آسمان بلند کرد و مدت طویلى فکر نمود و حضرت امام رضا علیه‌السلام فرمود: جان من فداى تو باد! براى چه این‌قدر فکر مى‌کنى؟

عرض کرد: فکرم در آن چیزى است که با مادرم فاطمه سلام‌الله‌علیها به جا آوردند!

( اَما وَاللّهِ لاُخرِجنَّهُما ثُمَّ لاُحْرِقَنَّهُما ثُمَّ لاَذْرِیَنَّهُما ثُمَّ لاَنْسِفَنَّهُما فِى الْیَمِّ نَسْفا )

پس حضرت امام رضا علیه‌السلام او را نزدیک خود طلبید و مابین دیدگان او را بوسید و فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد! تویى شایسته از براى امامت.

📚منبع: منتهی‌الآمال / شیخ عباس قمی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۳۲
مکتب الشهداء

به زمین خوردی و آهت دل ما را سوزاند
جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند

پشت این حجره‌ی در بسته چه گفتی تو مگر
که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند

عمر کوتاه تو پایانِ غم‌انگیزی داشت
جگر تو جگر ثانیه‌ها را سوزاند

بی‌حیا لحظه‌ی سختی که به تو آب نداد
با چنین کار دل ارض و سما را سوزاند

بس که در فکر رخ حضرت زهرا بودی
داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند

گرچه مثل پدرت سوختی از زهر ولی
مجتبایی شدنت آل‌عبا را سوزاند

شیشه‌ی عمر تو را هلهله‌ها سنگ زدند
این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند

طشت‌ها تا که به هم خورد خودت می‌دیدی
خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند

تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند
ماجرایی دل خون شهدا را سوزاند

بعد غارت شدن جسم غریبی؛ دشمن
خیمه‌های حرم کرب‌وبلا را سوزاند

مهدی نظری


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۱
مکتب الشهداء

مکشوف باد که چون مامون حضرت جواد علیه‌السلام را بعد از فوت پدر بزرگوارش به بغداد طلبید و دختر خوب را تزویج آن حضرت نمود، آن جناب چندى که در بغداد بود از سوء معاشرت مامون منزجر گردید از مامون رخصت طلبید و متوجه حج بیت اللّه الحرام شد و از آن‌جا به مدینه‌ی جد خود معاودت فرمود و در مدینه توقف فرمود و بود تا مامون وفات کرد و معتصم برادر او غصب خلافت کرد و این در هفدـم رجب سال دویست و هیجده هجرى بوده.

و چون معتصم خلیفه شد از وفور استماع فضایل و کمالات آن معدن سعادت و خیرات نائره حسد در کانون سینه‌اش اشتعال یافت و در صدد دفع آن حضرت برآمد و آن جناب را به بغداد طـلبید آن حضرت چون اراده بغداد نمود حضرت امام على النقى علیه‌السلام را خلیفه و جانشین خود گردانید در حضور اکابر شیعه و ثقات اصحاب خود نص صریح بر امامت آن حضرت نمود و کتب علوم الهى و اسلحه و آثار حضرت رسالت پناهى و سایر پیغمبران را به دو فرزند خود تسلیم فرمود و دل بر شهادت نهاده و فرزند گرامى خود را وداع کرد و با دل خونین مفارقت تربت جد خود اختیار نموده روانه‌ی بغداد گردید و در روز بیست و هشتم محرم سال دویست و بیستم هجرى داخل بغـداد شد و معتصم در اواخر همـن سال آن حضرت را به زهر شهید کرد.

و کیفیت شهادت آن مظلوم به اختلاف نقل شده، اشهر آن است که زوجه‌اش ‍ام‌الفضل دختر مامون به تحریک عمویش معتصم آن حضرت را مسموم کرد؛ چه آنکه ام‌الفضل از آن حضرت منحرف بود به سبب آنکه آن جناب میل به کنیزان و زنان دیگر خود مى‌فرمود و مادر امام على‌النقى علیه‌السلام را بر او ترجیح مى‌داد به این سبب ام‌الفضل همیشه از آن حضرت در تشکى بود و در زمان حیات پدرش ‍ مکرر به نزد او شکایت مى‌کرد و مامون گوش به سخن او نمى‌داد به سبب آنچه با امام رضا علیه‌السلام نموده بود دیگر تعرض و اذیت کردن اهل‌بیت رسالت را مناسب دولت خود ندانست مگر یک شب که ام‌الفضل رفت نزد پدر و شکایت کرد که حضرت جواد علیه‌السلام زنى از اولاد عمر یاسر گرفته و بدگویى براى آن حضرت کرد مامون چون مست شراب بود در غضب شد و شمشیر برداشت و آمد به بالین آن حضرت و چند شمشیر بر بدن آن جناب زد که حاضرین گمان کردند که بدن آن جناب پاره پاره شد چون صبح شد دیدند آن حضرت سالم است و اثر زخمى در بدن ندارد.


📚منبع: منتهی‌الآمال / شیخ عباس قمی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۰
مکتب الشهداء