حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۸۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

من گریه می‌کنم که تماشا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا

حَجَّت قبول دلبر احرام بسته‌ام
ای‌کاش در دعایِ خودت جا کنی مرا

با گریه کردن این دلِ من زنده می‌شود
دلمرده آمدم که تو احیا کنی مرا

اسباب زحمتِ تو شده این گدا، ولی
هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا

ای‌کاش امشبی که تو راهیِ مشعری
همراه خویش راهی صحرا کنی مرا

تو سفره‌دارِگریه‌ی ماه مُحَرمی
چشمی پُر اشک می‌شود اعطا کنی مرا؟

آقا قسم به چادر خاکی مادرت
خواهم شریک گریه‌ی زهرا کنی مرا

آیا شود که مثلِ شهیدان دمِ وصال
با رویِ غرق خون شده زیبا کنی مرا

بیت‌الحرامِ سینه زنان خاک کربلاست
دارم امید مُحرِمِ آنجا کنی مرا

همراهِ خویش زائر شش گوشه‌ام کنی
مسند نشین عرشِ مُعلا کنی مرا

ای روضه‌خوانِ تنگ غروب مِنا بیا
پرچم به دوشِ ماتمِ کرب و بلا بیا

حاجیِ فاطمه شده صحرا نشین خدا
صاحب حرم دگر بشود از حرم جدا

قاسم نعمتی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۰
مکتب الشهداء

از خاک می‌روم که از آیینه‌ها شوم
ها! می‌روم از این من خاکی رها شوم

من زاده‌ی زمینم و تا عرش می‌روم
ها! می‌روم مسافر امّ‌القری شوم

ها! می‌روم هر آینه در سرزمین نور
با جلوه‌های روشن عشق آشنا شوم

این چند روز فرصت خوبی‌ست تا که من
از چند سال بندگی تن جدا شوم

تا نقطه‌ی عروج دل خویش پر کشم
از خود جدا شوم همه محو خدا شوم

با جامه‌ای سپیدتر از بخت آفتاب
از تیرگی، از این همه ظلمت رها شوم

لب را به ذکر قدسی لبیک وا کنم
با اهل آسمان و زمین هم‌صدا شوم

در لحظه طواف بگردم به گرد یار
سرگشته چون تمامی پروانه‌ها شوم

در جستجوی زمزم جوشان عاشقی
از مروه تا صفا بروم، با صفا شوم

حرف تمام شعر همین بود، اینکه من
در خود فرو بریزم و از نو بنا شوم

سیدمحمدجواد شرافت


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۴
مکتب الشهداء

عالم ربانی و عارف زاهد، مرحوم آخوند ملّا حسینقلی همدانی رحمت‌الله‌علیه در نامه‌اش به یکی از علمای تبریز چنین می‌نویسد:

«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

مخفی نماند بر برادران دینی که بجز التزام به شرع شریف، در تمام حرکات و سکنات و تکلمات و لحظات و غیرها راهی به قرب حضرت ملک الملوک جلّ جلاله نیست، و به خرافات ذوقیه اگر چه ذوق در غیر این مقام خوب است «کمادأب الجهال و الصوفیه خذلهم الله» راه رفتن لایوجب الّا بعداً، حتی شخص هرگاه ملتزم به نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد، اگر ایمان به عصمت ائمه اطهار صلوات الله علیهم آورده باشد، باید بفهمد از حضرت احدیت دور خواهد شد و هکذا در کیفیت ذکر، بغیر ماورد عن السادات المعصومین علیهم السّلام عمل نماید. بناء علی هذا باید مقدم بدارد دین شریف را و اهتمام نماید هر چه در شرع شریف اهتمام به آن شده و آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده ام این است که اهمّ اشیاء از برای طالب قرب، جدّ و سعی در ترک معصیت است. تا این خدمت را انجام ندهی نه ذکرت و نه فکرت، به حال قلبت فایده ای نخواهد بخشید. چرا که پیشکش و خدمت کردن کسی که با سلطان در مقام عصیان و انکار است بی فایده خواهد بود. نمی دانم کدام سلطان، اعظم از این سلطان عظیم الشأن است، و کدام نقار اقبح از نقار با اوست؟!.

...پس ای عزیز چون این کریم رحیم زبان را مخزن کوه نور یعنی ذکر شریف قرار داده بی حیائی است که مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غیبت و دروغ و فحش و اذیت و غیرها من المعاصی نمودن. مخزن سلطان باید محلش پر عطر و گلاب باشد، نه نجس مملو از قاذورات. و بی شک چون دقت در مراقبت نکرده ای نمی دانی که از جوارح سبعه یعنی گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصیتها می کنی و چه آتشها روشن می نمایی؟! و چه فسادها در دین خودت بر پا می کنی؟! و چه زخم های منکر به سیف و سنان زبانت به قلب می زنی؟! اگر نکشته باشی بسیار خوب است. اگر بخواهم شرح این مفاسد را بیان نمایم در کتاب نمی گنجد. در یک ورق چه می توانم بکنم. تو که هنوز جوارحت را از معاصی پاک نکرده ای چگونه منتظری که در شرح احوال قلب چیزی به تو بنویسم. پس البدار، الی التوبة الصادقة. ثم العجل العجل فی الجدّ و المراقبه.

خلاصه بعد از سعی در مراقبت، البته طالب قرب، بیداری و قیام سحر را از دست ندهد. و نماز شب را با آداب و حضور قلب بجا بیاورد. و اگر وقتش زیادتر باشد به ذکر یا فکر مناجات مشغول بشود، لیکن قدر معینی از شب باید مشغول ذکر با حضور بشود. در تمام حالاتش خالی از حزن نبوده باشد. اگر ندارد تحصیل نماید به اسبابش. و بعد از فراغ، تسبیح سیدة نساء و دوازده مرتبه سورة توحید و ده مرتبه لا اله الاالله وحده لاشریک له، له الملک ـ الی آخرـ و صد مرتبه لااله الاالله و هفتاد مرتبه استغفار بخواند و قدری از قرآن شریف تلاوت نماید و دعای معروف صباح: اعنی یا من دلع لسان الصباح ـ الی آخرـ البته خوانده شود و دائماً با وضو باشد و اگر بعد از هر وضو دو رکعت نماز بخواند، بسیار خوب است، بسیار ملتفت باشد که به هیچ وجه اذیتش به غیر نرسد. و در قضاء حوائج مسلمین لا سیما علماء و لا سیما اتقیائهم سعی بلیغ نماید. و در هر مجلس که مظنّه وقوع در معصیت است البته البته اجتناب نماید، بلکه مجالست با اهل غفلت بغیر شغل ضرورت مضر است. اگر چه از معصیت خالی بوده باشد. کثرت اشتغال به مباحات و شوخی بسیار کردن و لغو گفتن و کوش به اراجیف دادن قلب را می‌میراند.

اگر بی مراقبت مشغول به ذکر و فکر بشود بی فایده خواهد بود. اگر چه حال هم بیاورد. چرا که حال دوام پیدا نخواهد کرد. گول حالی را که ذکر بیاورد، بی مراقبه نباید خورد، زیاده طاقت ندارم، بسیار التماس دعا از همه شما ها دارم. این حقیر کثیرالتقصیر و المعاصی را، فراموش ننمایید. و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبه سورة قدر بخواند.

📚منبع: ابراهیم امینی، تلخیص از کتاب خودسازی، ص 231 ـ 238


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۵
مکتب الشهداء

مرغ سحرم دانه‌ی اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه

تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنه کارم و تو حیّ یگانه

مشتاق توام ورنه گدایی است بهانه
در را به رویم باز کن ای صاحب خانه

من عبد نمک‌خوار نمکدان شکن استم
گشتم خجل از توبه، زبس توبه شکستم

باز آمده‌ام بر در عفو تو نشستم
هرچند بدم عبد گنه‌کار تو هستم

از بندگیم غیر گنه نیست نشانه
در را به رویم باز کن ای صاحب خانه

بیچاره و درمانده‌ام ای دوست نگاهی
با کوه گنه آمده سویت پر کاهی

غیر از سر کوی تو مرا نیست پناهی
سبحانک یا سیّدی العفو، الهی

العفو که جز عفو توام نیست بهانه
در را به رویم باز کن ای صاحب خانه

سوگند به اشک سحر فاطمه یارب
سوگند به جان پدر فاطمه یارب

سوگند به سوز جگر فاطمه یارب
سوگند به خون پسر فاطمه یارب

با اشک مرا پاک کن ای حیّ یگانه
در را به رویم باز کن ای صاحب خانه

یا مَن سَبَقَت رَحمتک ای خالق داور
سوگند به العفوِ شب ساقی کوثر

سوگند به پیشانی مجروح پیمبر
العفو، که از وعده‌ی عفو تو مکرّر

در باغ دلم زد گل امّید جوانه
در را به رویم باز کن ای صاحب خانه

با عفو تو جرمی نبود جرم دو عالم
آرد گنه خلق ز لطف و کرمت کم

بوده است گناه از من و عفو از تو دمادم
هرگز نگذارد کرم و لطف تو «میثم»

از کوی تو گردد به سوی نار روانه
در را به رویم باز کن ای صاحب خانه

غلام‌رضا سازگار


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۴
مکتب الشهداء

از مهمات این ماه، عمل شب نیمه آن ماه است که سید – قدس الله سره العزیز – در «اقبال» از احمد بن جعفر بن شاذان روایت کرده است که گوید: از رسول خدا مروی است که در ذی القعده شب مبارکی است و آن شب شب پانزدهم آن ماه است که خداوند به بندگان مومن خود به رحمت نظر می‌نماید و به کسی که در آن شب عمل به طاعت خدا کرده باشد اجری معادل اجر یک صد نفر سائحی که چشم به هم زدنی نافرمانی خدا نکرده باشد عطا می فرماید، پس چون نیمه‌شب شود در نمی‌ماند احدی که از خدا حاجتی بخواهد مگر اینکه خدا به او عطا می‌فرماید.

عمل در این شب از جهت آنکه مشهور نیست و عمل کننده به آن کم است آن را خصوصیتی است که در غیر آن از اعمال شب‌های مشهور نیست و این امر نزد مراقبان امور با اهمیت است، زیرا ذکر در موقع غفلت عموم از مهمات مراقبات است و اجابت آن سریع‌تر و نزدیکتر به قبول است و اجر آن افزونتر و عظیمتر در نزد خداست، بنابراین، به پاسخ دادن به منادی کرامت خدای – جل جلاله – با کمال جد و شوق مبادرت کن و فرصت را غنیمت شمار و از خواب خود بیدار شو.

📚منبع: کتاب المراقبات


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۲
مکتب الشهداء

یکی از مهم‌ترین نکاتی که بایستی متولیان(خادمان) هیأت‌های مذهبی به آن توجه داشته باشند، توجه به فرهنگ نقد و جا انداختن آن در هیأت است. مداح و منبری هر کدام جایگاهی خاص دارند؛ با هدف خاصی در جامعه تربیت شده‌اند و هنگامی که برای اداره‌ی مجلس و محفلی دعوت می‌شوند، بایستی زیر ذره‌بین نقد تمام اعضای هیأت البته با همکاری و هدایت مدیر هیأت، قرار گیرند؛ تا میزان توان آنها در نیل به هدف مورد نظر، بررسی و سنجیده شود.

شاید همین‌جا، پرسشی به ذهن خوانندگان هوشیار برسد که هدف از این نظارت چیست و برچه اساسی باید صورت گیرد؟ مسلماً از دعوت مداح و منبری یک هدف خاص دنبال نمی‌شود؛ جایگاه منبری، جایگاه رفیعی است و وظیفه‌ی او آشنا ساختن هیأتی‌ها با سیره زندگانی اهل‌بیت علیهم‌السلام است و ترسیم دورنمایی از زندگانی ایشان، به نحوی که:

اولاً: باورپذیر است.

ثانیاً: قابلیت الگوپذیری داشته باشد.

اگر برحسب این دو هدف یاد شده، برنامه‌ی منبر مورد ارزیابی قرار گیرد، مسلماً منبری موفق، از منبری ناموفق به راحتی متمایز می‌شود. نقطه‌ی کور و ابهام کار، وقتی است که معیارها به جای موارد یاد شده، جای خود را به موارد و موضوعاتی حاشیه‌ای یا سلیقه‌ای بدهد و مدیر هیأت، تنها برحسب جوِ موجود در جامعه، یا خواسته‌های عوامانه یا سطحیِ عده‌ای هیأتی، که بر او نفوذِ رأی دارند، از اهدافِ یاد شده دور شود و قیافه، صدا، شهرت و زبانزد بودن و به طور کلی جاذبه‌های کاذب یک منبری را در نظر بگیرد.

در این حالت، طبیعی است که هیأت و برنامه‌های آن از اهداف اصلی خود دور شده، حالتی شخصی و سلیقه‌ای به خود می‌گیرد. آنگاه که پای سلیقه در میان آمد، دیگران هم بر حسب سلیقه‌ی خود به انتخاب می‌پردازند و آنگاه پدیده‌ای ظهور می‌کند که امروز شاهد آن هستیم: بسیاری پای یک منبر مشخص نمی‌نشینند، فقط به دلیل آن که آن را نمی‌پسندند!

جایگاه مداح هیأت، جایگاه دیگری است که در جای خود قابل بحث است.

اگر امروزه جمعیت‌های مذهبی، هیأت‌ها و محافل دینی به مداح و مداحی، بهای دیگری می‌دهند و بیش‌تر به آن توجه دارند، دلیلش چیست؟ آیا به جایی غیر از مدیر هیأت بر می‌گردد؟ و آیا جز این است که خواسته‌های جوانان و جریان‌های مورد علاقه‌ی آنها که ریشه در هیجان‌ها دارد، در آن دخیل است؟!

در این جا، ذکر این نکته خالی از لطف نیست:

از مدیر هیأتی خواستیم که درباره‌ی برنامه‌های هیأت خود تجدید نظر کند، گفت: اگر فلان کار یا بسار کار را نکنیم و از فلانی دعوت نکنیم، مردم نمی‌آیند! گفتم: مگر برای مردم برنامه گذاشته‌ای؟! در جوابش ماند! اگر می‌گفت: آری؛ در حقیقت جنبه‌ی توجه به رضایت اهل‌بیت علیهم‌السلام را فراموش کرده بود و توجیهی برای آن نداشت و اگر می‌گفت: برای اهل‌بیت علیهم‌السلام است، تناقضی آشکار به وجود می‌آمد... به همین دلیل از خیر بحث گذشت!

قصه‌ی برخی از مسئولان هیأت‌ها چنین است؛ به درستی اینان با خود و خدای خود کنار نیامده‌اند که آیا برای رضای مردم و مداح و منبری این همه تلاش می‌کنند، یا خالصانه برای خدا تلاش می‌کنند و اگر کارشان برای عشق به اهل‌بیت علیهم‌السلام است، این همه جوش مستمع را زدن و ناز مداح را کشیدن و... برای چیست؟ اینجاست که ضرورت امر فرهنگ‌سازی مطرح می‌شود.


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۰۳
مکتب الشهداء

ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ ﺍﺯ ﺷﺐ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ ﻧﻮﺭ ﺭﺩ ﻣﯽ‌ﺷﺪ؟
ﻣﺴﯿﺮ ﺧﺎﻧﻪ‌ﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ‌ی ﺳﺮﺷﻮﺭ ﺭﺩ ﻣﯽ‌ﺷﺪ
ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ ﺑﻮﺩﻡ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ
ﮐﻪ ﻣﻮﻻ‌ﯾﻢ ﺯ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭ ﺭﺩ ﻣﯽ‌ﺷﺪ؟
ﺑﻪ ﺍین‌ها ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻡ
ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ
ﺩﻟﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﮔﺸﺖ...
ﺩﻟﻢ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍ ﻧﺎﮔﺎﻩ
ﺳﺮﻡ ﺳﻤﺖ ﺣﺮﻡ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺏ‌ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﺎﺯﺵ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺩ
ﻭ ﮔﻨﺒﺪ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻ‌ﺩ
ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺩ
ﺣﺮﻡ، ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺯﺍئرها
ﻣﺴﺎﻓﺮﻫﺎ، ﻣﺠﺎﻭﺭﻫﺎ
گرﻭﻫﯽ ﺁﺫﺭﯼﻫﺎ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻟﯽﻫﺎ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﻗﺎﻟﯽ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺷﺎﻟﯽﻫﺎ
ﯾﮑﯽ ﺩﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺍﻍ ﺷﺎﻟﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩه
ﯾﮑﯽ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﭘﺎﯼ ﺩﺍﺭ ﻗﺎﻟﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ
و ﺣﺎﻻ‌ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ  ﺁﺭﺍﻡ
ﺯﺑﺎﻥ ﻭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ:

«ﺑﺒﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﻨﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺁﻗﺎ!
ﺑﺒﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻧﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺁﻗﺎ!
ﺑﻪ ﺑﯿ‌‌ﺨﻮﺍﺑﯽ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ
ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﭘﻮﻝ ﻣﺸﻬﺪ ﺁﻣﺪﻥ ﺭﺍ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ»

ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﺍﻣﻦ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﻃﻼ‌ﯾﯽ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺖ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽِ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺭﺍ
ﯾﮑﯽ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ
ﯾﮑﯽ ﺑﺎﻻ‌ﯼ ﮔﻠﺪﺳﺘﻪ ﺍﺫﺍﻥ می‌گفت
صدﺍ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﻭ ﺣﺮﻡ
ﮔﻮﯾﺎ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺎ ﺍﻧﺼﺎﺭﯾﺎﻥ می‌گفت:

«ﺍﻟﻠّﻬﻢّ ﺻﻞّ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯽّ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﯽ ﺍﻟﺮّﺿﺎ ﺍﻟﻤﺮﺗﻀﯽ»

ﯾﮑﯽ ﺑﻐﺾ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻩ ﺭﺍ می‌گفت
ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ می‌گفت
ﺟﻮﺍﻥ ﺯﺍئرﯼ ﺩﺭ ﮔﺮﯾﻪﻫﺎﯾﺶ
«ﺁﻣﺪﻡ ﺍﯼ ﺷﺎﻩ» ﺭﺍ می‌گفت
ﺧﻼ‌ﺻﻪ ﻋﺪّﻩ‌ﺍﯼ ﺍین جا ﻭ
ﺧﯿﻠﯽﻫﺎ ﺯ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭ
ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺣﺮﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻫﻤﺎن‌هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ
ﺣﺎﻻ‌ ﭘﺎﯼ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺣﺮﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﯾﮑﯽ ﯾﺎﺩ ﺭﻭﺍﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﯾﮑﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺣﺎﻻ‌ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺩﻟﺶ می‌خواﺳﺖ ﻧﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﺟﻮﺍن‌تر ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺯﺍﺋﺮ
ﺩﻟﺶ می‌خوﺍﺳﺖ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﮐﻨﺎﺭ ﺣﻮﺽِ ﮔﻮﻫﺮﺷﺎﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺮﻑ ﺁﺏ ﺁﻣﺪ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ
ﺑﺮ ﻟﺒﻢ ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺑﺎﺏ ﺁﻣﺪ
ﺯﯾﺎﺭﺕ، ﺁﺧﺮﺵ ﺷﺪ ﺍﻭّﻝ ﺭﻭﺿﻪ
ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻘﺘﻞ ﺭﻭﺿﻪ
ﺣﺴﯿﻦ ﺁﻣﺪ، ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﻭﻟﯽ ﻧﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺘﺶ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﯽﺷﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻮ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻧﯿﺰﻩ
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺷﻤﺸﯿﺮ
ﺁﻥ ﻫﻢ ﺗﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﻣﯿﺎﻥ ﻧﯿﺰﻩ‌ﻫﺎ، ﺷﻤﺸﯿﺮﻫﺎ، ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﯿﺮﻫﺎ،
ﺗﯿﺮ ﺳﻪ ﺷﻌﺒﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﻻ‌ ﮐﺮﺩ
ﺩﻫﺎﻥ ﭼﻠّﻪ ﺭﺍ ﻭﺍ ﮐﺮﺩ
ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﮐﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﮐﺮﺩ
ﺳﻔﯿﺪﯼ ﮔﻠﻮ ﺭﺍ ﺗﺎ ﮐﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ
ﭼﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺩﺍﺩ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺗﺎﺏ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ
ﮐﻪ ﺗﺎ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﺷﺪ
ﮐﻮﺩﮎ ﭘﺮﯾﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ‌

علی زمانیان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۲۴
مکتب الشهداء

ولادت امام رضا علیه‌السلام
در روز پنجشنبه سال 148 ه‍ امام رضا علیه‌السلام در مدینه طیبه به دنیا آمد(1). در ولادت آن حضرت 11 ذى‌الحجه و 11 ربیع‌الاول نیز ذکر شده است(2).
پدر آن حضرت موسى بن جعفر علیه‌السلام، و مادرشان ام‌البنین نجمه سلام‌الله‌علیها(3) است. نام مبارکشان على است، و کنیه آن حضرت ابوالحسن است، و کنیه خاصشان ابوعلى است(4).
القاب حضرت سراج‌الله، نورالهدى، قره عین المؤمنین، مکیده‌الملحدین، کفوالملک، کافى‌الخلق، رب‌السریر، رئاب‌التدبیر (به معناى مصلح)، فاضل، صابر، وفى، صدیق، رضى می‌باشد(5).
هنگامى که آن حضرت به دنیا آمد پدرشان حضرت موسى بن جعفر علیه‌السلام دستور دادند فرزندشان را بیاورند. آن حضرت را در پارچه‌ی سفیدى پیچیده و به خدمت پدر بردند. آن حضرت در گوش راست حضرت رضا علیه‌السلام اذان و در گوش چپ آن حضرت اقامه فرمود، و آب فرات به کام مبارک آن حضرت ریخت و سپس ‍ او را به مادر مکرمه‌اش نجمه سلام‌الله‌علیها برگردانید(6).

منابع:
1. اعلام الورى: ج 2 ص 40. جلاء العیون: ص 544. فیض العلام: ص 90. بحارالانوار: ج 49 ص 10
2. فیض العلام: ص 119. بحارالانوار: ج 49 ص 304
3. اعلام الورى: ج 2 ص 40. بحارالانوار: ج 49 ص 10. ارشا: ج 2 ص 246
4. بحارالانوار: ج 49 ص 10
5. بحارالانوار: ج 49 ص 10
6. بحارالانوار: ج 49 ص 9


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۲۰
مکتب الشهداء

بال و پر شکسته بودم... اومدم امام رضا
از همه که خسته بودم... اومدم امام رضا

میون کوه گناهام، آهویی تنهای تنها
به آقا وابسته بودم... اومدم امام رضا

خورده بودم نمک و بعد، دل به دیگری سپردم
وقتی سر شکسته بودم... اومدم امام رضا

دلمو بهش سپردم، تا بهم نگاه کنه
از همه گسسته بودم... اومدم امام رضا

از همه عالم گریزون، با یه کوله بار سنگین
چشم رو دنیا بسته بودم... اومدم امام رضا

سر روی ضریح می‌ذارم، پر می‌دم مرغ دلم رو
عاشق و دلبسته بودم... اومدم امام رضا
 

وقتی که اینجا رسیدم گنبد طلا رو دیدم
منبع رحمت و رأفت، حرم رضا رو دیدم

محمدحسین پورمحمدعلی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۱۸
مکتب الشهداء

بهانه شد که برایت کمی گدا باشم
برای عرض ارادت پی دعا باشم

بساط عیش مرا جور کرده‌ای آقا
همیشه ریزه خور سفره‌ی شما باشم
 
تو هشتمین سند خانواده‌ی حیدر
منم که خادم دربار هل اتی باشم

تو خادمان فراوان برای خود داری
قسم بجان جوادت نگو سوا باشم
 
دلم برای حرم پَر زده امام رئوف
چه می‌شود که شبی زائر خدا باشم

هزار حج قبول است به نامه‌ی عملم
اگر که زائر آن صحن باصفا باشم

کنار صحن گوهرشاد و پنجره فولاد
کبوتر حرم حضرت رضا باشم

سجاد زارع‌مولایی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۱۷
مکتب الشهداء