چقدر گریه برای اسارتت کردیم
دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۲۲ ق.ظ
ورق ورق شده دفتر، روایتت مانده
رسید قصه به سر پس حکایتت مانده
به سر سپردهگیات در مسیر عشق قسم
شهامت همهجا از شجاعتت مانده
برای مادر تو غیر مهر و تسبیحت
خلوص لحظهی سبز عبادتت مانده
پدر شکسته و خم شد که داغ سنگین بود
هنوز در نظرش قد و قامتت مانده
چقدر گریه برای اسارتت کردیم
چقدر گریه برای شهادتت مانده
سری به نیزه بلند است در برابر ما
بخوان به نام علی که تلاوتت مانده
به آن نگاه تو سوگند خیره یک ملت
به چشمهای پر از استقامتت مانده
زدیم دست توسل به دامنت ای دوست
که از برای رفیقان شفاعتت مانده
سیدحسن رستگار