روی سر تو از در و دیوار ریختند
دوشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۴ ب.ظ
دارم برای رنگ تنت گریه میکنم
پای نفس نفس زدنت گریه میکنم
باور کنیم حُرمت تو مستدام بود؟
یا بردن تو بردن با احترام بود؟
باور کنیم شأن تو را رَد نکرده است؟
این بد دهان شهر به تو بد نکرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند
روی سر تو از در و دیوار ریختند
هر چند بین کوچه تنت را کشید و بُرد
دست کسی به رویِ زن و بچهات نخورد
باران تیر و نیزه نصیب تنت نشد
دست کسی مزاحم پیراهنت نشد
این سینهات مکان نشست کسی نشد
دیگر سر تو دست به دست کسی نشد
علی اکبر لطیفیان