هیأتیها بدانند (4)
پرسشی که ذهن خیلی از هیأتیها را مشغول ساخته و البته هنوز بیپاسخ مانده، این است که به راستی در جامعهی امروز ما چرا برابر برخی از جریانات انحرافی هیأتها و به ویژه در مداحیها (با توجه به اینکه دشمن برای راهاندازی اینگونه انحرافات هزینه پرداخت میکند!!!) هیچ اعتراضی صورت نمیگیرد؟!
اعتراضی که میتواند توسط مدیران هیأت انجام شود و این چشمه به رودی عظیم تبدیل شود تا هیچگونه خار و خاشاکی در مسیر این سیل عظیم، فرصت عرض اندام نداشته باشد... البته جواب آن تا حدودی مشخص است. دو فرض در پاسخ این سؤال مد نظر است:
یکی این که جامعهی ما از نقد مجامع مداحی پرهیز دارد و به واسطهی قداستی که برای آن در نظر گرفته، هرگز به خود جرأت اظهار نظر درباره آن نمیدهد!
اما به راستی اگر یک مداح از این بیاعتناییها سوءاستفاده کرده، هرگونه مطالب کفرانگیز و به ظاهر جذاب (که مراجع شیعه مخالف آن هستند) را به خورد اذهان جوانان بدهد، چه؟ آیا باز هم باید برای او قداستی در نظر گرفت؟!
دوم این که صاحبان اندیشه، جلسات توسل و عزاداری را بیشتر، محلی برای ابراز عواطف و نیازهای عاشقانه و عارفانهی مردم علاقهمند به اهلبیت علیهمالسلام میدانند و تا حدودی در برابر آن با تسامح و بیتفاوتی برخورد میکنند.
اما اگر بنا بر تسامح و بیخیالی بود، چرا برخی از بزرگان در برابر آن سکوت نکرند؟!
در این میان، از ذکر این نکته نمیتوان چشمپوشی کرد که نقد به مفهوم واضح آن وجود ندارد، اما جریانی پنهانی از نقد به صورت حرف در گوشی و پچ پچ(!) در میان برخی هیأتیها دربارهی شیوهی کار مداح و منبری وجود دارد؛ بنابراین نمیتوان قاطعانه گفت که اصلاً جریانی از نقد وجود ندارد؛ اما از آنجا که حرکات متعصبانه و گاه نیز رفتارهایی همراه با ناز و تفاخر، به خصوص از برخی مداحان دیده میشود، بسیاری از هیأتیها و مدیران هیأتها ـ شاید به دلیل پرهیز از جنجال و یا به خاطر هراس از این که با بیاعتنایی مداح مواجه شوند و به اصطلاح، مجلسشان لنگ بماند ـ زمینهی ابراز صریح اعتراضات خود را نمییابند. طبیعی است که فلان مداح از آنجا که مستمع فراوانی دارد، به راحتی میتواند از خیر یک مجلس بگذرد، اما مدیر هیأت و هیأتی چه؟! میداند با اندک تنشی، مجلسش لنگ میشود، به همین علت مجبور است از بسیاری از مسائل چشمپوشی کند. در حقیقت پاشنه آشیل و نقطهی ضعف هیأتیها و مدیران هیأتها در همین نکته نهفته است!
اما یک نکته از باب درد دل(نام آن را فرهنگسازی بگذارید!) ای کاش! ای کاش! ای کاش مدیران هیأت با هم وحدت مییافتند و به جای برخی رفتارهای دور از شأن مجلس آئینی، به جای چشم و همچشمی و برتر نشان دادن هیأتِ خود از دیگران و زبانزد کردنِ آن، در قبال رفتارهای برخی مداحان، حرکتی هماهنگ و اصولی انجام میدادند و به جای موضع انفعالی در برابر منکرات و اشتباهاتی که برخی مداحان مرتکب میشوند و به راحتی آن را توجیه میکنند، باصلابت و بیتعارف امر به معروف و نهی منکر میکردند و به راحتی آن مداحِ خاطی یا منبریِ غافل را از جمعِ مدعوان خود حذف میکردند...
آیا تا به حال فکر کردهاید که اگر ده هیأت در یک شهر کوچک یا یک منطقه از شهر بزرگ، این برنامهی هدفمند و فرهنگساز را انجام دهند و در قبال افراد غافل و خاطی، به جای موضعگیری ضعیف، از موضع قوت برخورد کنند و صرفاً به فکر ارتقای سطح معنوی مجلس باشند، چه اتفاقی میافتد؟!
تصور آن فعلاً دور از ذهن است! اما میتوان روزی را تصور کرد که مداح، آرزوی مداحی در بعضی هیأتها را داشته باشد، اما بداند که به دلیل ضعفهایی که دارد، به او فرصت و اجازهی مداحی داده نمیشود ... این تصور، خیلی دور از ذهن است و در حکم کورسوی ستارهای دارد، در این تاریکی و ابهامی که فعلاً وجود دارد؛ اما همین کورسو، بازهم دیدنی و درخشان است.
خادم این کانال، نمونهی روشنی از این رویکرد را به وضوح دیده است و هیأتی را سراغ دارد که سکوی تعالی و رشد مداحان شده است و بسیاری از مداحان جوان، حسرت خواندن در آن مجلس را دارند و هنوز این آرزو به شکل حسرت در دلشان باقی مانده است!... مجلسی که همیشه شلوغ، پرمحتوا و جذاب بوده و هست. به راستی رمز موفقیت آن، چیزی جز وجود یک مدیر هیأت و هیأت امنای(خادمین هیأت) موفق در آن است؟!