میرسد بوی محرّم… بیقرار کربلایی
جمعه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۲۶ ق.ظ
من نمیدانم به تو نزدیکم آقا یا که دورم
چشم بر راهم به ظاهر در عمل سدِّ ظهورم
روز خود را میکنم آغاز با یاد تو امّا…
در تمام روز اهل جرم و عصیانم…شَرورم
آفتابِ پشت ابری و به من گرما رِساندی
چه زمانی که شدم ساکن چه در وقت عبورم
بیشتر مشهور بر شورآفرینم کاش قدری…
شورهای من شود آغشته با درک و شعورم
من کجا؟ پرچم کجا؟ این لطف زهرا باشد و بس
وصلهی ناجورم و مأجورم اینجا با تو جورم
میرسد بوی محرّم… بیقرار کربلایی
پای این روضه نمیمیرم چرا یا رب صبورم
جدِّتان لب تشنه بود و دِشنهای پشت سرش بود
دست و پا میزد ولی من…آه من از ماه دورم
حسین ایمانی