من پیک عشق هستم و نامهبر حسین
اول فدایی حرم خواهر حسین
لب تشنهام ولی نزنم لب به آبها
سیراب میشوم فقط از ساغر حسین
گرد و غبار چهرهام امضا نموده است
مسلم جبین نسوده به غیر از در حسین
فطرس کجاست تا ببرد این پیام را؟
باید سلام من برسد محضر حسین
دلواپسم برای النگوی دخترش
دلواپس ربودن انگشتر حسین
مثل تنور لحظه به لحظه گداختم
نقشه کشیدهاند برای سر حسین
خولی و شمر از عددی حرف میزنند
حرف از دوازده شد و از حنجر حسین
روی قناره تشنهی صوت حجازیام
تا که علم شود نوک نی منبر حسین
پایین پای اکبر او مدفن من است
در کوفه نیست مقبرهی نوکر حسین
محسن حنیفی