اولین نماز جمعهی امیرالمؤمنین علیهالسلام
این روز مقارن است با اولین جمعهاى که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بعد از بیعت مردم با آن حضرت نماز جمعه خواندند.
📚منبع:
منتخب التواریخ: ص 159
اولین نماز جمعهی امیرالمؤمنین علیهالسلام
این روز مقارن است با اولین جمعهاى که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بعد از بیعت مردم با آن حضرت نماز جمعه خواندند.
📚منبع:
منتخب التواریخ: ص 159
دارد صدای ماه تو نزدیک میشود
گوش دلم به اسم تو تحریک میشود
شهرم شبیه شام ده سال شصت و یک
یکسر برای داغ تو تاریک میشود
اینجا کتیبهها محک سنگ عاشقند
دارد مسیر عشق تو باریک میشود
اسفند و طبل و سینهزنی خیمه و علم
باز این چه شورش است که افتاده در دلم
ای محتشم دوباره دلم شور میزند
شعرم رسیده بر سر آتش، زنان، حرم…
وقتی که بغض روضه گلوی مرا گرفت
نای نوشتن از تو ندارد دگر قلم
من را به شهر گریه شبهای غم ببر
شبهای اشک و نیزه و گودال و تیغ و سر
اسفند روی آتش این روضهها منم
من را ببر به نقطهی اوج غم و شرر
این روسیاه دائمیات را کتیبه کن
بین کتیبههای سیاه غمت بخر
محمد کابلی
1. روز مباهله
در سال دهم هجرى پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم نامهاى به نصارى نجران فرستادند، به این مضمون که خداوند یکتا را عبادت کنند و مسلمان شوند، یا به مسلمین جزیه بدهند و به مذهب خود باشند و گرنه آمادهی جنگ باشند.
در حضور جمع مسیحیان و فرستادگان پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم فصلهاى جامعه قرائت شد و با اذعان به آنچه در جامعه آمده بود تصمیم گرفتند هفتاد نفر از جمله سید و عاقب و ابوحارثه را براى تحقیق به مدینه بفرستند.
آنان به مدینه آمدند و خدمت پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم شرفیاب شدند. هر چه آن حضرت دلیل و برهان آورد آنان قبول نکردند و امر به مباهله واگذار شد. جبرئیل علیهالسلام نازل شد و این آیه را آورد: فمن حاجک فیه من بعد ما جاک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله على الکاذبین(1): اگر کسى با تو مجادله کند بعد از علمى که نزد تو آمده، بگو بیایید تا فراخوانیم پسران خود و زنهاى خود و کسى که به منزله جان ماست آنگاه نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
روز دیگر هنگام بالا آمدن آفتاب، پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم دست على بن ابى طالب علیهالسلام را گرفت و از حجره بیرون آمد. امام حسن و امام حسین علیهمالسلام را پیش رو روانه فرمود و حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از پشت سر آمدند، تا بین دو درختى که قبلاً تعیین شده بود رسیدند.
اسقف با همراهان آمد و گفت: با چه کسانى با ما مباهله مىکنید؟ پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: با بهترین اهل زمین و نیکوترین جهانیان نزد خداوند متعال زیرا که از طرف خداوند متعال امر شدهام که آنها را بیاورم، و اشاره به آلعبا علیهمالسلام فرمودند.
ابوحارث که میل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پیش گذاشت و دست سید و عاقب را گرفته و آنها را نصیحت کرد و از عواقب این مباهله مطلع کرد و گفت: صفات او و اهلبیت او را در کتابها خواندهاید. این محمد همان پیامبر است، مگر نمىبینید ابرهاى سیاه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخههاى درختان را که خم شده، و صداى مرغان و دود سیاه اطراف و آثار زلزله را که در کوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند که دست به دعا بردارند. به خدا قسم اگر سخنى گویند از ما نشانى نمىماند. برویم و با او صلح کنیم.
او را فرستادند و ابوحارث مسلمان شد و عرض کرد: مردم نجران پشیمان شدهاند. حضرت فرمود: اسلام بیاورند. گفت: قبول نمىکنند. فرمود: آمادهی جنگ باشند. گفت: قدرت این کار را ندارند، ولى حاضرند جزیه را قبول کنند.
پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم به امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: شرایط ذمه و مقدار آن را به آنها بگویید. بعد از معین نمودن جزیه و شرایط آن، امیرالمؤمنین علیهالسلام آنها را نزد پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم آوردند، و پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: اگر با من و این جماعت اهلبیت من مباهله مىنمودید، به صورت میمون و خوک مىشدید و این وادى بر شما آتش مىشد و یک سال نمىگذشت که تمامى نصارى نابود مىشدند(2).
2. روز خاتم بخشى
در این روز امیرالمؤمنین علیهالسلام در مسجد پیامبر صلىاللهعلیهوآلهوسلم انگشتر خود را در حالت رکوع به سائل بخشید، و آیهی مبارکهی انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤ تون الزکاه و هم راکعون(3) در شأن آن حضرت نازل شد(4).
3. نزول سورهی هل اتى
در این روز سورهی هل اتى در شأن امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام نازل شده است(5). این مهم بعد از سه روز روزهی آنان و اعطاى افطارشان به مسکین و یتیم و اسیر بود که طعام بهشتى نازل شده. بنابر نقلى روز 25 ذىالحجه این سورهی مبارکه نازل شد(6).
📚منابع:
1. سوره آل عمران: آیه 61
2. تفسیر برهان: ج 1 ص 287 288. قلائدالنحور: ج ذىالحجه: ص 427، 438، 441
3. سوره مائده: آیه 55
4. قلائدالنحور: ج ذى الحجه، ص 426. اکابر اهل سنت اتفاق دارند که آیه انما ولیکم الله ... در شأن امیرالمؤمنین علیهالسلام نازل شده است. مانند فخر رازى، محمد صدر عالم، ابن مردویه، خطیب بغدادى، ابن عساکر، محمد بن اسماعیل الامیر، ابن مغازلى، ابواللیث سمر قندى، ثعلبى سبط ابن جوزى، شهاب الدین احمد، ابن صباغ، ابونعیم، ملا على قوشجى، سمعانى، واقدى، بیهقى، نسائى، خوارزمى، طبرى، کلبى، حموینى و...
5. زادالمعاد: ص 301
6. توضیح المقاصد: ص 32. مسارالشیعه: ص 23. مصباح المتهجد: ص 712. العددالقویه: ص 315
من نمیدانم به تو نزدیکم آقا یا که دورم
چشم بر راهم به ظاهر در عمل سدِّ ظهورم
روز خود را میکنم آغاز با یاد تو امّا…
در تمام روز اهل جرم و عصیانم…شَرورم
آفتابِ پشت ابری و به من گرما رِساندی
چه زمانی که شدم ساکن چه در وقت عبورم
بیشتر مشهور بر شورآفرینم کاش قدری…
شورهای من شود آغشته با درک و شعورم
من کجا؟ پرچم کجا؟ این لطف زهرا باشد و بس
وصلهی ناجورم و مأجورم اینجا با تو جورم
میرسد بوی محرّم… بیقرار کربلایی
پای این روضه نمیمیرم چرا یا رب صبورم
جدِّتان لب تشنه بود و دِشنهای پشت سرش بود
دست و پا میزد ولی من…آه من از ماه دورم
حسین ایمانی
شب جمعه شد و مهمان تو زهراست، حسین
دیدگانش ز غمت والِه و دریاست، حسین
باز هم نالهی جانسوز بُنَیَّ ذَبَحوکْ
باز هم روضهی گودال تو برپاست، حسین
مرغ سحر اگر دمی ناد علی نوا کند
در دل و جان عاشقان محشر از آن به پا کند
هر که بدید گوشهی ابروی چون هلال او
پشت کند به عالم و از همه انزوا کند
گر مددی کند ورا همت عالی علی
شرح دهد مفاخره یادی از آن هما کند
مهر علی چو کیمیا بر دل عاشقان او
قلب من شکسته را فضّهی او طلا کند
همسر جان عارفان،کشتی نوح راغبان
نور بهشت از او بود لب چو به خنده وا کند
موسم حج و میروم در طلبش به سعی او
آب حیات حب او سعی مرا صفا کند
پیرهنی که میدهد عطر نماز قدسیان
فاطمه با دو دست خود بر تن آن گدا کند
کیست که در رکوع خود خاتم اسم اعظمی
میدهد و به جود خود حق زکات ادا کند
وصف حسن چه گویمت هست کریم اهلبیت
کز کرم او به دشمنش خون جگر عطا کند
چونکه حسین میخورد شیر خدا ز فاطمه
صولت حیدر آورد شور به کربلا کند
زادهی زمزم و صفا حرمت مکه و منا
آنکه رسول در پیاش بانگ به یا أخا کند
سیدهالنساء از او، حرمت کبریا از او
مهر علی چون از ازل قسمت او خدا کند
ناد علی چو در احد، خواند رسول و میشنید
زمزمهای کز آن مَلک ذکر به لافتی کند
نان یتیم چون برد دُرّ یتیم میبرد
مهر و صفای او گره، از لب غنچه وا کند
ساقی حوض کوثر است شیر خدا و حیدر است
بهر سلامت نبی جان جهان فدا کند
وصف علی و فاطمه من چه کنم خدا مگر
بعد نزول "هل أتی" "واقعه"ای بپا کند
باد صبا چو بگذری بر سر خاک کوی او
گو که به شُکر دولتش یادی از این گدا کند
یا اگرت گذر فتد بر سر زلف پُر شکن
گو که ز زلف و کار ما عزم گره گشا کند
"مهدی" اگر بجان کشد ابروی چون کمان او
تیر هلاک دشمنان باشد از آن رها کند
مهدی مکّنی
روز بیست و چهارم ذیالحجه بنابر اَشْهر روزى است که مُباهَلَه کرد رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با نصاراى نجران و پیش از آنکه خواست مُباهله کند عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُالسلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبرى را اهلبیتى بوده است که مخصوصترین خلق بوده اند به او خداوندا اینها اهلبیت منند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنى پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شأن ایشان آورد پس حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم آن چهار بزرگوار را بیرون برد از براى مباهله چون نگاه نصارى بر ایشان افتاد و حقّیت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعاى مصالحه و قبول جزیه نمودند و در این روز نیز حضرت امیرالمؤ منین علیهالسلام در حال رکوع انگشترى خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیکمُ اللّهُ در شأنش نازل شد و بالجمله این روز روز شریفى است و در آن چند عمل وارد است:
اوّل: غسل
دوّم: روزه
سوّم: دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت و کیفیت و ثواب و آیةالکرسى که در نماز مباهله است تا هُمْ فیها خالِدُونَ است
چهارم: خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و شیخ و سید هر دو نقل کردهاند لکن مابین روایات آن دو بزرگوار اختلاف کثیر است و من اختیار مىکنم روایت شیخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روایت شده با فضیلت آن از حضرت صادق علیهالسلام مىگویى: اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ بَهاَّئِک بِاَبْهاهُ وَکلُّ بَهاَّئِک بَهِىُّ...(رجوع شود به مفاتیحالجنان)
پنجم: بخواند دعایى که شیخ وَ سَید روایت کردهاند بعد از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ است و شایسته است در این روز تصدّق بر فقراء به جهت تَأسّى به مولاى هر مؤمن و مؤمنه امیرالمؤمنین علیهالسلام و زیارت کردن آن حضرت و خواندن زیارت جامعه است.
📚منبع: مفاتیحالجنان
برای دریافت تصویر در سایز اصلی بر روی آن کلیک کنید
وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر
کنم مباهله با دشمنان حی غدیر
زبان حق شوم و آیهی مباهله را
به شأن فاطمه و شوهرش کنم تفسیر
ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه
به وصف اهل کسا از خدا شده تعبیر
محمد و علی و فاطمه، حسن و حسین
که پنج در عددند و یکی چو حی غدیر
پی مباهله کردند روی در صحرا
یکی چو مهر فروزان،چهار مهر منیر
فتاد چشم نصاری به آن خدارویان
که نور طلعتشان گشته بود عالمگیر
مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند
که نیست غیر هلاکت برایشان تقدیر
همه بخاک قدوم پیمبر افتادند
که ای ز جانب حق، خلق را بشیر و نذیر
به حضرت تو نصاری تمام تسلیمند
که تو بلند مقامی و ما تمام حقیر
هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی
که میکنند در این آیه حیله و تزویر
کنند فضل علی را به دشمنی انکار
خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر
چرا شدند فرای از این حقیقت محض
چرا به سلسلهی نفس خود شدند اسیر
قسم به جان علی، منکر مباهله را
خدای لعن نموده، پیمبرش تکفیر
گرفتم آن که شود خصم منکر خورشید
کجا به تابش انوار آن کند تأثیر
فضائل علی بود از حد فزون، چه زیان
که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر
علی کسیست که در جنگ بدر شد پیروز
خدا به جنگ احد میدهد به او شمشیر
علیست فاتح احزاب و فاتح خیبر
علیست تیر الهی به قلب خصم شریر
علیست بت شکن کعبه روی دست رسول
علی به بیشهی اسلام شد خروشان شیر
علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست
کسی نیافت جز او این چنین مقام خطیر
حدیث منزلت چون آفتاب میتابد
به این دلیل علی بعد مصطفیست امیر
وصی احمد مرسل کسی بود میثم
که در تمام فضایل ورا نبود نظیر
غلامرضا سازگار
قرار شد دو طرف تن به احتجاج دهند
که دین مردم خود را مگر رواج دهند
قرار شد همگی با کسان خود باشند
مگر علاج به یک زخم لاعلاج دهند
نبرد شک و یقین بود و باز، اهل یقین
بنا نبود به اهل لجاج باج دهند
به حکم امر «تعالوا ...» قرار بود آن روز
مسیحیان همه پایان به یک لجاج دهند
و در قبال تمام مخالفتهاشان
به رسم روز، به اهل یقین خراج دهند
شعاع نور حقیقت به هر طرف میرفت
که از حجاز به نجرانیان سراج دهند
جهان به نور تو وابسته است، ای خورشید
خوشا که با «تو» به اهلِ تو تخت و تاج دهند
مطهره عباسیان