حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۱۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

عده‌ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند

مادری بود و جوان‌مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند

همچو بسمل شده‌ای دور خودش می‌پیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند

درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست میبرد به سوی کمرش، خندیدند

آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند

یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
بر نفس‌های بدون اثرش خندیدند

زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند

دست و پا می‌زند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند

کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند

هرچه می‌گفت حسین یاولدی یاولدی...
عده‌ای بی سر و پا دور و برش خندیدند

قاسم نعمتی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۶
مکتب الشهداء

کسی خبر نشد از غربت نهانی من
نیامده به سرم بهر همزبانی من

فقط غریب مدینه غم مرا فهمد
که همسرم شده در خانه خصم جانی من

کجایی ای پدرم؟حال و روز من بینی
کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من

برای مادرم آنقدر گریه کردم تا
غم جوانی‌اش آمد سر جوانی من

بیا و خوب ببین کوچه‌ی بنی‌هاشم
به جلوه آمده در وقت قد کمانی من

بیا و در رخ من روی مادرت را بین
کبود گشته چو او روی ارغوانی من

میان هلهله‌ها گمشده نوای دلم
ز بس‌که کف زنند وقت روضه‌خوانی من

چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید
عیان بود ز مچ پای ریسمانی من

هزار بال کبوتر نیابتاً ز حسین
رسید تا که کند کار سایه‌بانی من

سلام بر بدن بی‌عزیز خدا
سلام بر تن عریان سیدالشهدا

قاسم نعمتی



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۴
مکتب الشهداء

برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیده‌ای پر خود بر زمین مکش

ای مادری‌تر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش

بر تار گیسوان تو جای لب رضاست
این گیسوی مطهر خود بر زمین مکش

اسباب رقص و شادی زن‌ها شدی چرا
صورت به پیش همسر خود بر زمین مکش

اینان ز دست و پا زدنت کیف می‌کنند
طاقت بیار و پبکر خود بر زمین مکش

بر روی نازنین لب تو خاک و خون نشست
پس آیه‌های کوثر خود بر زمین مکش

شکر خدا که نیست تماشا کند رضا
گوید دو دیده‌ی تر خود بر زمین مکش

در کربلا پدر به پسر التماس کرد
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش

بس کن حسین آبروی خویش را مبر
زانو کنار اکبر خود بر زمین مکش

کار عباست بردن این جسم، زینبا
با گوشه‌های معجر خود بر زمین مکش

قاسم نعمتی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۳
مکتب الشهداء

در شب چهارشنبه شانزدهم شوال 1371 سید عبدالله روضه خوان پسر سید حسین سیستانی الاصل که چهار سال مشلول بود شفا یافت و در روزنامه نوشته شد و نشر یافت.

نویسنده‌ی کتاب کرامات‌الرضویه می‌نویسد:

کراراً او را در حال شلی در حرم مطهر دیده بودم و می‌شناختم و او چون مشلول بود و قدرت حرکت نداشت روزها او را از خانه‌اش به پشت یک نفر داده تا به وسیله‌ی آن شخص او را به حرم می‌آوردند، وقتی به رواق پشت سر مبارک می‌رسید از آنجا خود را می‌کشاند تا پشت خود را به دیوار می‌داد و گاهی بعضی زن‌ها به او وجهی می‌دادند و او ذکر مصیبت می‌نمود و بدین زحمت و پریشانی امرار معیشت می‌کرد.

مدتی گذشت، روزی صدای نقاره‌خانه به گوشم رسید، چون تفحص کردم گفتند آن سید مشلول را حضرت رضا علیه‌السلام شفا داده است. جویای احوال او شدم و آن جناب شرح حالش را مفصل بیان نمود، لکن حقیر مجمل و مختصرش را می‌نگارم و آن این است که فرمود:

من دوازده سال به درد و مرض مبتلا بودم. از ابتدا تا هشت سال در مریض‌خانه‌ها و غیر آن مشغول معالجه بودم و بهبودی حاصل نشد، بلکه در مریض‌خانه شاهرضا مشلول شدم و چون در آنجا از علاج من مأیوس شدند مرا جواب کردند و از مریض‌خانه بیرون آمدم و مدت چهار سال به حالت مشلولیت به سر بردم تا روز قبل از شفا یافتنم امری برای من پیش آمد که خیلی دلم سوخت و منقلب شدم و بسیار گریه کردم و تضرع نمودم و شب با کمال پریشانی و با دلِ شکسته خوابیدم.

ناگاه دیدم دو نفر سید بزرگوار نزد من حاضرند، یکی از آن دو نفر جوانی بود در حدود بیست و پنج ساله و دیگری بزرگ‌تر بود. پس آقایی که بزرگ‌تر بود به من فرمود: برخیز. من عرض کردم آقا من که شلم و قدرت برخاستن ندارم.

باز فرمود: برخیز. من همان جواب را دادم.

دفعه سوم فرمود: برخیز.

من از هیبت آن بزرگوار بی‌اختیار برخاستم و ملتفت خود شدم که قدرت بر حرکت دارم و فهمیدم که نظر مرحمت شده و شفا یافته‌ام.

📚منبع: کرامات الرضویه ج 1 ص 130


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۸
مکتب الشهداء

حرکت پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از مدینه براى حجه‌الوداع

در این روز در سال 10 ه‍ پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با اصحاب از مدینه براى حجه‌الوداع و غدیر حرکت کردند(1). بعضى اقوال 23 و بعضى 25 ذى‌القعده نقل کرده‌اند(2)

منابع:
1. کافى: ج 4 ص 248
2. الغدیر: ج 1 ص 9. قلائد النحور: ج شوال، ص 272



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۰۰
مکتب الشهداء

شب جمعه‌ست... هوایت نکنم می‌میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می‌میرم

ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم می‌میرم

سجده بر خاک شما سیره‌ی هر معصومی‌ست
سجده بر تربت پایت نکنم می‌میرم

دوری‌ات درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم می‌میرم

به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می‌میرم

"وضع من را به خدا روضه‌ی تو سامان داد
من اگر گریه برایت نکنم می‌میرم"

جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم... می‌میرم!

شعرهایم همگی درد فراق است... ببخش
صحبت از کرب‌وبلایت نکنم می‌میرم

محمدجواد شیرازی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۱
مکتب الشهداء

کربلا آنقَدر کشش دارد که مرا جذب کرده گودالش
کاروانی که رفته، می‌خواهد بکِشاند مرا به دنبالش  

کربلا نه، همان بهشتی که می‌وزد بوی سیب در حرمش
می‌کشد سمت خود هر آدم را میوه‌های رسیده و کالش

هر شب جمعه‌ای که می‌آید شب پُر رفت و آمدی دارد
زائرش قابل شناسایی‌ست از غبار نشسته بر شالش  

قبله شش گوشه می‌شود اینجا، می‌شود هر طرف نمازی خواند
به مفاتیح احتیاجی نیست بس که آسان شده است اعمالش  

"من اتاکم نجی" عجب ذکری‌ست ذکر هر کس که می‌رسد به حسین
"من عصاکم فقد عصی الله" است ورد هر ماه و هفته و سالش  

وحی قرآن نزول تدریجی‌ست صبر کرد و خدا رسید به او
تا که در نفخ صور عاشورا وحی شد آیه‌های زلزالش

محسن ناصحی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۹
مکتب الشهداء

1. روز دحوالارض

این روز دحوالارض و به معنی گسترش یافتن زمین است. از امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنج ذی‌القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.
همچنین در برخی از روایات این روز به عنوان روز قیام امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف معرفی شده و خاتم‌المحدثین، شیخ عباس قمی رحمت‌الله‌علیه روز دحوالارض را از چهار روز معروفی ذکر کرده که روزه‌ی آن ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.

2. حرکت امام رضا علیه‌السلام از مدینه به سوى مرو

در این روز در سال 200 هجرى حضرت رضا علیه‌السلام از مدینه به سوى مرو حرکت کردند(1).

منبع:
1. مستدرک سفینه البحار: ج 8 ص 556


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۶
مکتب الشهداء

مرغ درمانده‌ام و بال و پرم افتاده
قرعه‌ی خون جگری بر جگرم افتاده

معصیت ریشه‌ی ایمان مرا سوزانده
بی‌سبب نیست ز شاخه ثمرم افتاده

یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟!
آنقدر دام گنه دور و برم افتاده

دیر شد، آخرِ عمری به خودم آمدم و
وسط معرکه دیدم سپرم افتاده

همه‌ی دار و ندار دل رسوای من است
این دو تا قطره که از چشم ترم افتاده

حب زهرا من خسران زده را آدم کرد
بر زبان همه، حالا خبرم افتاده

دلخوشم سائلم و ریزه‌خور پنج تنم
روزی‌ام دست خدایان کرم افتاده

بی‌سبب نیست به لب نادعلی می‌خوانم
به سرم شور نجف، شور حرم افتاده

هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که
سوی شش گوشه‌ی دلبر نظرم افتاده

تربت کرب‌وبلا با دل من کاری کرد
باده‌ی ناب هم آخر ز سرم افتاده

روزی‌ام کرب‌وبلا نیست ولی شکرِ خدا
به سوی مجلس روضه گذرم افتاده

مادری موی پریشان به حرم آمد و گفت:
خنجری کُند به جان پسرم افتاده

چقدر چشم طمع بر زره و پیرهنِ
تشنه‌ی در دلِ خون غوطه ورم افتاده

محمدجواد شیرازی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۵
مکتب الشهداء

خلوص ابتدا بی‌ریا بودن است
مقامات بی‌ادعا بودن است

مناسب‌ترین فرصت قرب تو
همان لحظه‌ی در بلا بودن است

شده حاجتم که شوی حاجتم
حجاب من و تو فنا بودن است

کمی فقر من را زیادش کنید
کمال گدا در گدا بودن است

من از مرگ پروانه فهمیده‌ام
که مقصود عاشق فدا بودن است
 
نجف بودنم، با علی بودنم
همان معنی با خدا بودن است
 
همه اول ماجرا حاضرند
ملاک آخر ماجرا بودن است
 
فدای غلامی که ماند و نرفت
سعادت غلام شما بودن است
 
ببین آرزوی دل مادرم
شب جمعه در کربلا بودن است
 
فقط چاره‌ی کَفْن و دفن تنت
به جای کفن بوریا بودن است

رضا قربانی



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۵
مکتب الشهداء