حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۱۷ مطلب با موضوع «گوهر ناب» ثبت شده است

در شب چهارشنبه شانزدهم شوال 1371 سید عبدالله روضه خوان پسر سید حسین سیستانی الاصل که چهار سال مشلول بود شفا یافت و در روزنامه نوشته شد و نشر یافت.

نویسنده‌ی کتاب کرامات‌الرضویه می‌نویسد:

کراراً او را در حال شلی در حرم مطهر دیده بودم و می‌شناختم و او چون مشلول بود و قدرت حرکت نداشت روزها او را از خانه‌اش به پشت یک نفر داده تا به وسیله‌ی آن شخص او را به حرم می‌آوردند، وقتی به رواق پشت سر مبارک می‌رسید از آنجا خود را می‌کشاند تا پشت خود را به دیوار می‌داد و گاهی بعضی زن‌ها به او وجهی می‌دادند و او ذکر مصیبت می‌نمود و بدین زحمت و پریشانی امرار معیشت می‌کرد.

مدتی گذشت، روزی صدای نقاره‌خانه به گوشم رسید، چون تفحص کردم گفتند آن سید مشلول را حضرت رضا علیه‌السلام شفا داده است. جویای احوال او شدم و آن جناب شرح حالش را مفصل بیان نمود، لکن حقیر مجمل و مختصرش را می‌نگارم و آن این است که فرمود:

من دوازده سال به درد و مرض مبتلا بودم. از ابتدا تا هشت سال در مریض‌خانه‌ها و غیر آن مشغول معالجه بودم و بهبودی حاصل نشد، بلکه در مریض‌خانه شاهرضا مشلول شدم و چون در آنجا از علاج من مأیوس شدند مرا جواب کردند و از مریض‌خانه بیرون آمدم و مدت چهار سال به حالت مشلولیت به سر بردم تا روز قبل از شفا یافتنم امری برای من پیش آمد که خیلی دلم سوخت و منقلب شدم و بسیار گریه کردم و تضرع نمودم و شب با کمال پریشانی و با دلِ شکسته خوابیدم.

ناگاه دیدم دو نفر سید بزرگوار نزد من حاضرند، یکی از آن دو نفر جوانی بود در حدود بیست و پنج ساله و دیگری بزرگ‌تر بود. پس آقایی که بزرگ‌تر بود به من فرمود: برخیز. من عرض کردم آقا من که شلم و قدرت برخاستن ندارم.

باز فرمود: برخیز. من همان جواب را دادم.

دفعه سوم فرمود: برخیز.

من از هیبت آن بزرگوار بی‌اختیار برخاستم و ملتفت خود شدم که قدرت بر حرکت دارم و فهمیدم که نظر مرحمت شده و شفا یافته‌ام.

📚منبع: کرامات الرضویه ج 1 ص 130


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۸
مکتب الشهداء

سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (دندانساز) عجایبی از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل می‌کرد، از آن جمله می‌گفت:

عده‌ای از بازرگانان هندو (بت‌پرست) به حضرت سیدالشهداء معتقد و علاقه‌مندند و برای برکت مالشان با آن حضرت شرکت می‌کنند یعنی در سال مقداری از سود خود را در راه آن حضرت صرف می‌کنند، بعضی از آنها روز عاشورا به وسیله شیعیان، شربت و پالوده و بستنی درست کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران می‌دهند و بعضی آن مبلغی که راجع به آن حضرت است به شیعیان می‌دهند تا در مراکز عزاداری صرف نمایند.

یکی از آنان را عادت چنین بود که همراه سینه‌زن‌ها حرکت می‌کرد و با آنها به سینه می‌زد چون مُرد بنا به مرسوم مذهبی خودشان بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قطعه‌ای از سینه‌اش که آتش آن دو عضو را نسوزانیده بود. بستگانش آن دو قطعه را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند این دو عضو راجع به حسین شماست».

جایی که آتش جهنم که طرف نسبت و قابل مقایسه با آتش دنیا نیست به وسیله‌ی حسین علیه‌السلام خاموش و برد و سلام می‌گردد پس نسوزانیدن آتش ضعیف دنیوی به وسیله‌ی آن بزرگوار جای تعجب نیست.

و جماعتی از «هنود» هر ساله شب‌های عاشورا در آتش می‌روند و نمی‌سوزند و این مطلب مشهور و مسلم است.

📚منبع:  شهید آیت الله دستغیب(ره)؛ داستانهای شگفت، ص: 71



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۳۶
مکتب الشهداء

عالم ربانی و عارف زاهد، مرحوم آخوند ملّا حسینقلی همدانی رحمت‌الله‌علیه در نامه‌اش به یکی از علمای تبریز چنین می‌نویسد:

«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

مخفی نماند بر برادران دینی که بجز التزام به شرع شریف، در تمام حرکات و سکنات و تکلمات و لحظات و غیرها راهی به قرب حضرت ملک الملوک جلّ جلاله نیست، و به خرافات ذوقیه اگر چه ذوق در غیر این مقام خوب است «کمادأب الجهال و الصوفیه خذلهم الله» راه رفتن لایوجب الّا بعداً، حتی شخص هرگاه ملتزم به نزدن شارب و نخوردن گوشت بوده باشد، اگر ایمان به عصمت ائمه اطهار صلوات الله علیهم آورده باشد، باید بفهمد از حضرت احدیت دور خواهد شد و هکذا در کیفیت ذکر، بغیر ماورد عن السادات المعصومین علیهم السّلام عمل نماید. بناء علی هذا باید مقدم بدارد دین شریف را و اهتمام نماید هر چه در شرع شریف اهتمام به آن شده و آنچه این ضعیف از عقل و نقل استفاده نموده ام این است که اهمّ اشیاء از برای طالب قرب، جدّ و سعی در ترک معصیت است. تا این خدمت را انجام ندهی نه ذکرت و نه فکرت، به حال قلبت فایده ای نخواهد بخشید. چرا که پیشکش و خدمت کردن کسی که با سلطان در مقام عصیان و انکار است بی فایده خواهد بود. نمی دانم کدام سلطان، اعظم از این سلطان عظیم الشأن است، و کدام نقار اقبح از نقار با اوست؟!.

...پس ای عزیز چون این کریم رحیم زبان را مخزن کوه نور یعنی ذکر شریف قرار داده بی حیائی است که مخزن سلطان را آلوده به نجاسات و قاذورات غیبت و دروغ و فحش و اذیت و غیرها من المعاصی نمودن. مخزن سلطان باید محلش پر عطر و گلاب باشد، نه نجس مملو از قاذورات. و بی شک چون دقت در مراقبت نکرده ای نمی دانی که از جوارح سبعه یعنی گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصیتها می کنی و چه آتشها روشن می نمایی؟! و چه فسادها در دین خودت بر پا می کنی؟! و چه زخم های منکر به سیف و سنان زبانت به قلب می زنی؟! اگر نکشته باشی بسیار خوب است. اگر بخواهم شرح این مفاسد را بیان نمایم در کتاب نمی گنجد. در یک ورق چه می توانم بکنم. تو که هنوز جوارحت را از معاصی پاک نکرده ای چگونه منتظری که در شرح احوال قلب چیزی به تو بنویسم. پس البدار، الی التوبة الصادقة. ثم العجل العجل فی الجدّ و المراقبه.

خلاصه بعد از سعی در مراقبت، البته طالب قرب، بیداری و قیام سحر را از دست ندهد. و نماز شب را با آداب و حضور قلب بجا بیاورد. و اگر وقتش زیادتر باشد به ذکر یا فکر مناجات مشغول بشود، لیکن قدر معینی از شب باید مشغول ذکر با حضور بشود. در تمام حالاتش خالی از حزن نبوده باشد. اگر ندارد تحصیل نماید به اسبابش. و بعد از فراغ، تسبیح سیدة نساء و دوازده مرتبه سورة توحید و ده مرتبه لا اله الاالله وحده لاشریک له، له الملک ـ الی آخرـ و صد مرتبه لااله الاالله و هفتاد مرتبه استغفار بخواند و قدری از قرآن شریف تلاوت نماید و دعای معروف صباح: اعنی یا من دلع لسان الصباح ـ الی آخرـ البته خوانده شود و دائماً با وضو باشد و اگر بعد از هر وضو دو رکعت نماز بخواند، بسیار خوب است، بسیار ملتفت باشد که به هیچ وجه اذیتش به غیر نرسد. و در قضاء حوائج مسلمین لا سیما علماء و لا سیما اتقیائهم سعی بلیغ نماید. و در هر مجلس که مظنّه وقوع در معصیت است البته البته اجتناب نماید، بلکه مجالست با اهل غفلت بغیر شغل ضرورت مضر است. اگر چه از معصیت خالی بوده باشد. کثرت اشتغال به مباحات و شوخی بسیار کردن و لغو گفتن و کوش به اراجیف دادن قلب را می‌میراند.

اگر بی مراقبت مشغول به ذکر و فکر بشود بی فایده خواهد بود. اگر چه حال هم بیاورد. چرا که حال دوام پیدا نخواهد کرد. گول حالی را که ذکر بیاورد، بی مراقبه نباید خورد، زیاده طاقت ندارم، بسیار التماس دعا از همه شما ها دارم. این حقیر کثیرالتقصیر و المعاصی را، فراموش ننمایید. و در شب جمعه صد مرتبه و در عصر روز جمعه صد مرتبه سورة قدر بخواند.

📚منبع: ابراهیم امینی، تلخیص از کتاب خودسازی، ص 231 ـ 238


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۵
مکتب الشهداء

از مهمات این ماه، عمل شب نیمه آن ماه است که سید – قدس الله سره العزیز – در «اقبال» از احمد بن جعفر بن شاذان روایت کرده است که گوید: از رسول خدا مروی است که در ذی القعده شب مبارکی است و آن شب شب پانزدهم آن ماه است که خداوند به بندگان مومن خود به رحمت نظر می‌نماید و به کسی که در آن شب عمل به طاعت خدا کرده باشد اجری معادل اجر یک صد نفر سائحی که چشم به هم زدنی نافرمانی خدا نکرده باشد عطا می فرماید، پس چون نیمه‌شب شود در نمی‌ماند احدی که از خدا حاجتی بخواهد مگر اینکه خدا به او عطا می‌فرماید.

عمل در این شب از جهت آنکه مشهور نیست و عمل کننده به آن کم است آن را خصوصیتی است که در غیر آن از اعمال شب‌های مشهور نیست و این امر نزد مراقبان امور با اهمیت است، زیرا ذکر در موقع غفلت عموم از مهمات مراقبات است و اجابت آن سریع‌تر و نزدیکتر به قبول است و اجر آن افزونتر و عظیمتر در نزد خداست، بنابراین، به پاسخ دادن به منادی کرامت خدای – جل جلاله – با کمال جد و شوق مبادرت کن و فرصت را غنیمت شمار و از خواب خود بیدار شو.

📚منبع: کتاب المراقبات


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۲
مکتب الشهداء

توصیه‌های دهگانه حضرت آیت‌الله‌العظمی محمدتقی بهجت‌‌فومنی رحمت‌الله‌علیه در باب زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام، ره توشه‌ای از این سالک الی‌الله برای عاشقان آن امام رئوف می‌باشد:

1-زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: «أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

2-به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه‌السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.

3-اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبیِ دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه‌ی ورود بخواهید.

4-بسیاری از حضرت رضا علیه‌السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور – کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.

5-ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا علیه‌السلام خواست او را شفا بدهد، شب، حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است.

6-همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. -قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه‌السلام بشمرید. حضرت علیه‌السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه‌السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»

7-یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم؛ نخست آنکه قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. دوم، در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.
حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمت‌الله‌علیه مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ عزاداری امام حسین علیه‌السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم»
پس از حادثه بمب‌گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه‌السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه‌السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آنجا آتش روشن کردند!

8-کسی وارد حرم حضرت رضا علیه‌السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین علیهم‌السلام را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء است.

9-در همین حرم حضرت رضا علیه‌السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف شد. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت است! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت‌نامه می‌خواندند. همین زیارت‌نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارت‌نامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع شد حال آیا حضرت رضا علیه‌السلام وفات کرده است؟

10-حرف آخر این که: عمل کنیم به هر آنچه که می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

📚منبع: کتاب برگی از دفتر آفتاب


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۶
مکتب الشهداء

یکی از مردمان نیکوکار به بازار رفت که غلام بنده‌ای بخرد.
غلام زر خریدی را به او عرضه کردند.

به آن غلام گفت نام تو چیست؟
گفت فلان.
خریدار گفت چه کاره‌ای؟
غلام گفت فلان.

شخص خریدار به برده فروش گفت من این غلام را نمی‌خواهم، غلام دیگری بیاور.

هنگامی که غلام دیگری آورد، آن شخص خریدار به آن غلام گفت نام تو چیست؟
غلام گفت هر نامی که تو بگذاری.

مولا گفت خوراک تو چیست؟
غلام گفت آنچه تو عطا کنی.

مولا گفت چه نوع لباسی می‌پوشی؟
غلام گفت هر لباسی که تو به من بپوشانی.

مولا گفت چه کاره هستی؟
غلام گفت هر دستوری که تو بفرمایی.

مولا گفت چه چیز را اختیار می‌نمایی؟
غلام گفت من بنده هستم، بنده که از خود اختیاری ندارد.

مولا گفت این بنده‌ی حقیقی می‌باشد، این بنده را باید خرید.


حال ما هم باید مثل این بنده باشیم بین خود و خدایمان...


📚منبع: تفسیر آسان، جلد 1، ص 21 نقل از تفسیر روح الجنان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۰
مکتب الشهداء

بازرگانی را دیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده و خدمتکار، شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش برد و همه شب نیارامید، از سخن‌های پریشان گفتن که فلان انبارم به ترکستان است و فلان بضاعت به هندوستان و این کاغذ قباله‌ی فلان زمین و فلان چیز را فلان ضمین، گاه گفتی که خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است و گاه گفتی که دریای مغرب مشوش است و باز گفت: سعدیا! سفری دیگر در پیش است، اگر آن کرده شود، بقیت عمر خویش به گوشه‌ای بنشینم و ترک تجارت کنم.

گفتم: آن سفر کدام است؟

گفت: گوگرد پارسی به چین خواهم برد، شنیدم که آنجا قیمت عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و پولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و بُرد یمانی به پارس و از آن پس ترک تجارت کرده به دکانی بنشینم، چندان از این مالیخولیا فرو خواند که بیش از آن طاقت گفتنش نماند!!

پس گفت: ای سعدی! تو نیز سخنی بگوی از آنچه دیده و شنیده‌ای.

گفتم:

آن شنیدستی که در اقصای غور
بار سالاری بیفتاد از ستور

گفت چشم تنگ دنیا دوست را
یا قناعت پُر کند یا خاک گور


📚منبع : گلستان سعدی




انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهدا بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۱:۲۶
مکتب الشهداء

امام صادق علیه‌السلام فرمود: شیطان در آن وقتی که موسی با خداوند مناجات می‌کرد به نزد موسی آمد، یکی از ملائکه‌ها به شیطان گفت: از موسی چه می‌خواهی؟ او در حال مناجات است. گفت: همان کاری را با وی دارم که با پدرش آدم داشتم که او در بهشت بود.

در همان هنگام که موسی مناجات می‌کرد، از جانب خداوند خطاب آمد:

ای موسی، من نماز کسی را قبول نمی‌کنم مگر این که به خاطر عظمت من به من تواضع کند و او قلباً از من بترسد و روزش را با ذکر من به آخر برساند. و به گناهان اصرار نورزد و حق اولیاء دوستان مرا بشناسد.

موسی عرض کرد: خداوندا، منظورت از اولیاء و احباء، ابراهیم و اسحق و یعقوب است؟

خطاب آمد: آنها اولیاء من هستند. ولی من منظورم کسی است که به خاطر او آدم و حوا را خلق کردم و بهشت و جهنم را آفریدم.

موسی عرض کرد: خداوندا، آن شخص کیست؟

خداوند فرمود: آن شخص محمد احمد است که من نام او را از نام خودم مشتق نمودم. چون نام من محمود است لذا نام او را محمد گذاردم.

موسی عرض کرد: خدایا مرا از امت او قرار بده.

خداوند فرمود: ای موسی، اگر تو مقام و منزلت او را و منزلت اهل‌بیتش را بشناسی، جزو امت او هستی. زیرا مثل او و اهل بیتش در میان مخلوقاتم، مانند همان باغ در بهشت می‌باشد که نه برگ‌های درختانش خشک می‌شوند و نه طعم میوه‌هایش تغییر می‌کند. پس هر کس آنها را بشناسد و به حقوق آنها آگاه باشد من برای آن شخص هنگام جاهل بودن علم به وی می‌دهم و هنگام تاریکی نور و قبل از این که آن شخص از من چیزی بخواهد، حاجتش را روا می‌کنم و قبل از سؤال هر چه لازم دارد به وی می‌دهم.

ای موسی، دنیا دار عقوبت است که من آدم را بوسیله ارتکاب گناه به آنجا فرستادم و دنیا را ملعون ساختم و هر چه که در آن هست آنها هم ملعون هستند، مگر این که از دنیا به خاطر من استفاده کنند (یعنی نعمت‌های دنیا را برای این پذیرند که در راه من انفاق کنند).

ای موسی، بندگان عابد من به میزان شناخت من از دنیا دوری می‌کنند و همچنین از سایر مخلوقات هم دوری می‌کنند. ولی مردمان دیگر بواسطه مقدار جهلشان درباره شناخت من متوجه دنیا می‌شوند. پس هر کدام از بندگان من دنیا را بزرگ بشمارند، چشم آنها همیشه فقیر است. لکن هر کس دنیا را تحقیر کند از آن استفاده می‌برد (یعنی برای آخرتش).

📚منبع : کلیات حدیث قدسی(ترجمه الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة)، ص: 122



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۱۹:۰۶
مکتب الشهداء

شهر قم در گیر و دار جنگ جهانی دوم از قحطی و خشکسالی ناله داشت، زمین‌ها خشک بود، باغات در شرف انهدام قرار داشت، مردم دچار مضیقه و سختی بودند، عوامل مادی از حل مشکل به عجز نشسته بودند، تنها راهی که برای نزول باران وجود داشت، یکی از دستورهای مهم اسلامی بود و آن هم نماز باران.

کم‌تر کسی به خود جرأت می‌داد که به این مهم اقدام کند، کسی را می‌خواست که قلبش به نور یقین منور و جانش در اتصال با عالم ملکوت باشد.

آن کس که به خویش با کمال اطمینان جرأت قدم نهادن در این میدان را داد، مرجع بزرگ آن زمان مرحوم آیت اللّه العظمی حاج سیدمحمدتقی خوانساری بود، مردی که بارها برای دفع استعمارگران، به میدان جهاد رفته بود و برای احقاق حق مسلمانان پافشاری داشت.

جمعیت زیادی با چشم گریان و دلی بریان و سر و پای برهنه به رهبری و پیشوایی آن مرد الهی به سوی خاک فرج قم حرکت کردند.

زمانی است که متفقین در شهر قم قوا دارند و از نزدیک ناظر اوضاعند؛ ارتش کفر تصور دیگر داشت و حزب حق مقصدی دیگر؛ قوای کفر پس از خبر شدن از حقیقت حال، سخت در تعجب شد، مگر ممکن است جمعیتی به سرپرستی یک مردی عالم با انجام عملیاتی چند از آسمان باران به زمین بیاورد؟!

پس از انجام مراسم باران در سه روز، اشک آسمان بر زمین هم چون سیل باریدن گرفت، به عنوان خبری مهم در همه جا پخش شد، بر سنگ مزار او در مسجد بالای سر حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها این واقعه را ثبت کرده‌اند، تا همه بدانند که نماز این دستور مهم الهی قدرت حل بسیاری از مشکلات را دارد، چه اگر نداشت خدای متعال در آیه 45 سوره‌ی بقره امر نمی‌فرمود:

«وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ».
از صبر و نماز یاری بخواهید.



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۹:۰۰
مکتب الشهداء

در قضیه‌ی زن، آنی که باید جواب بدهد، آنی که گریبانش گیر هست، غرب است، نه اسلام، نه جمهوری اسلامی. آنهائی که مرزهای دو جنس را بکلی از بین بردند، آزادی جنسی را در عمل، در زبان، در تبلیغات، حتّی در فلسفه ترویج کردند، باید پاسخ بدهند. نتیجه این شد که با توجه به خوی تجاوزگری طبیعی و قوّت طبیعی‌ای که مرد نسبت به زن دارد، زن مظلوم واقع بشود و نسبت به زن حق‌کشی انجام بگیرد. زن را وسیله‌ای برای فروش کالاهایشان قرار بدهند؛ مثل یک کالا، مثل یک متاع! شما این مجلات فرنگی را نگاه کنید؛ برای فروش یک متاع، پیکر لخت یک زن را نشان می‌دهند! آخر اهانتی از این بالاتر برای یک زن ممکن است؟ آنها باید جواب بدهند.

حجاب، تکریم آن کسی است که در حجاب است. حجاب زن، تکریم زن است. در بیشتر کشورها- حالا من «بیشتر» که می گویم، چون همه را اطلاع ندارم- در گذشته، در قدیم، در همین اروپا تا دویست سیصد سال پیش زن‌های اعیان و اشراف حجابی روی صورتشان می‌انداختند؛ در بعضی از فیلم‌های قدیمی شاید دیده باشید. یک حجاب می‌انداختند که چشم‌ها به روی آن‌ها نیفتد. این، تکریم است. در ایران باستانی زن‌های اعیان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند؛ زن‌های افراد پائین و طبقات پست، نه، بی‌حجاب هم می‌آمدند؛ مانعی هم نبود. اسلام آمد این تبعیض را گذاشت کنار، گفت نخیر، زن باید باحجاب باشد؛ یعنی این تکریم مال همه‌ی زنان است. آن وقت آن‌ها حالا شده‌اند طلبکار، ما شده‌ایم بدهکار! آن‌ها بدهکارند؛ آن‌ها باید بگویند چرا زن را مثل یک کالا وسیله‌ی شهوترانی قرار دادند.

منبع:
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان دانشگاه‌های استان یزد ۱۳۸۶/۱۰/۱۳



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۶ ، ۱۵:۳۵
مکتب الشهداء