حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۲ مطلب با موضوع «امام جواد علیه‌السلام :: مقتل» ثبت شده است

از (کتاب عیون المعجزات) نقل شده که چون حضرت جواد علیه‌السلام وارد بغداد شد و معتصم انحراف ام‌الفضل را از آن حضرت دانست او را طلبید و به قتل آن حضرت راضى کرده زهرى براى او فرستاد که در طعام آن جناب داخل کند ام‌الفضل انگور رازقى را زهرآلود کرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود اثر زهر در بدن مبارکش ظاهر شد و ام‌الفضل از کرده‌ی خود پشیمان شد و چاره‌اى نمى‌توانست کرد گریه و زارى کرد، حضرت فرمود: الحال که مرا کشتى گریه مى‌کنى، به خدا سوگند که به بلایى مبتلا خواهى شد که مرهـم‌پذیر نباشد چون آن نونهال جویبار امامت در اول سن جوانى از آتش زهر دشمنان از پا درآمد معتصم ام‌الفضل را به حرم خود طلبید و در همان زودى ناسورى در فرج او به هم رسید و هر چه اطباء معالجه کردند مفید نیفتاد تـا آنکه از حرم معتصم بیرون آمد و آنچه داشت از مال دنیا صرف مداواى آن مرض کرد و چنان پریشان شد که از مردم سؤال مى‌کرد و با بدترین احوال هلاک شد و زیانکار دنیا و آخرت گردید.(1)

مسعودى در (اثبات الوصیة) نیز قریب به همین نقل کرده الا آنکه گفته: معتصم و جعفر بن مامون هر دو ام‌الفضل را وا داشتند بر کشتن آن حضرت و جعفر بن مامون به سزاى این امر در حال مستى به چاه افتاد او را مُرده از چاه بیرون آوردند.(2)

و علامه مجلسى رحمه‌اللّه در (جلاءالعیون) نقل کرده که چون مردم با معتصم بیعت کردند متفقد احوال حضرت امام محمّد تقى علیه‌السلام شد و به عبدالملک زیات که والى مدینه بود نامه نوشت که آن حـضرت را با ام‌الفضل روانه‌ی بغداد کند. چون حضرت داخل بغداد شد به ظاهر اعزاز و اکرام نمود و تحفه‌ها براى آن حضرت و ام‌الفضل فرستاد پس شربت حماضى براى آن حضرت فرستاد با غلام خود استناس [یا (اشناس)] نام و سر آن ظرف را مهر کرده بود چون شربت را به خدمت آن حضرت آورد گفت: این شربتى است که خلیفه براى خود ساخته و خود با جماعت مخصوصان خود تناول نموده و ایـن حصه را براى شما فرستاده است که با برف سرد کنید و تناول نمایید و برف با خود آورده بود و براى حضرت شربت ساخت. حضرت فرمود که باشد در وقت افطار تناول نمایم، گفت: برف آب مى‌شود و این شربت را سرد کرده مى بایـد تناول نـمود، و هرچند آن امام غریب مظلوم از آشامیدن امتناع نمود آن ملعون مبالغه را زیاده کرد تا آنکه آن شربت زهرآلود را دانسته به ناکام نوشید و دست از حیات کثیرالبرکات خود کشید.

📚منابع:
1. عیون المعجزات ص 132، چاپ اعلمى، بیروت
2. اثبات الوصیة ص 227، چاپ انصاریان، قم
3. جلاءالعیون


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۱
مکتب الشهداء

مکشوف باد که چون مامون حضرت جواد علیه‌السلام را بعد از فوت پدر بزرگوارش به بغداد طلبید و دختر خوب را تزویج آن حضرت نمود، آن جناب چندى که در بغداد بود از سوء معاشرت مامون منزجر گردید از مامون رخصت طلبید و متوجه حج بیت اللّه الحرام شد و از آن‌جا به مدینه‌ی جد خود معاودت فرمود و در مدینه توقف فرمود و بود تا مامون وفات کرد و معتصم برادر او غصب خلافت کرد و این در هفدـم رجب سال دویست و هیجده هجرى بوده.

و چون معتصم خلیفه شد از وفور استماع فضایل و کمالات آن معدن سعادت و خیرات نائره حسد در کانون سینه‌اش اشتعال یافت و در صدد دفع آن حضرت برآمد و آن جناب را به بغداد طـلبید آن حضرت چون اراده بغداد نمود حضرت امام على النقى علیه‌السلام را خلیفه و جانشین خود گردانید در حضور اکابر شیعه و ثقات اصحاب خود نص صریح بر امامت آن حضرت نمود و کتب علوم الهى و اسلحه و آثار حضرت رسالت پناهى و سایر پیغمبران را به دو فرزند خود تسلیم فرمود و دل بر شهادت نهاده و فرزند گرامى خود را وداع کرد و با دل خونین مفارقت تربت جد خود اختیار نموده روانه‌ی بغداد گردید و در روز بیست و هشتم محرم سال دویست و بیستم هجرى داخل بغـداد شد و معتصم در اواخر همـن سال آن حضرت را به زهر شهید کرد.

و کیفیت شهادت آن مظلوم به اختلاف نقل شده، اشهر آن است که زوجه‌اش ‍ام‌الفضل دختر مامون به تحریک عمویش معتصم آن حضرت را مسموم کرد؛ چه آنکه ام‌الفضل از آن حضرت منحرف بود به سبب آنکه آن جناب میل به کنیزان و زنان دیگر خود مى‌فرمود و مادر امام على‌النقى علیه‌السلام را بر او ترجیح مى‌داد به این سبب ام‌الفضل همیشه از آن حضرت در تشکى بود و در زمان حیات پدرش ‍ مکرر به نزد او شکایت مى‌کرد و مامون گوش به سخن او نمى‌داد به سبب آنچه با امام رضا علیه‌السلام نموده بود دیگر تعرض و اذیت کردن اهل‌بیت رسالت را مناسب دولت خود ندانست مگر یک شب که ام‌الفضل رفت نزد پدر و شکایت کرد که حضرت جواد علیه‌السلام زنى از اولاد عمر یاسر گرفته و بدگویى براى آن حضرت کرد مامون چون مست شراب بود در غضب شد و شمشیر برداشت و آمد به بالین آن حضرت و چند شمشیر بر بدن آن جناب زد که حاضرین گمان کردند که بدن آن جناب پاره پاره شد چون صبح شد دیدند آن حضرت سالم است و اثر زخمى در بدن ندارد.


📚منبع: منتهی‌الآمال / شیخ عباس قمی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۲۰
مکتب الشهداء