حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۱۷ مطلب با موضوع «حضرت مسلم علیه‌السلام :: شعر» ثبت شده است

سیر و سلوک من شده آواره بودن
بی‌چاره بودن با وجود چاره بودن

هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم
کاری به جز زانو بغل کردن ندارم

من دوست دارم کوچه‌گرد شب شدن را
شب تا سحر دلواپس زینب شدن را

رفتند اما یک نفر دور و برم بود
آن یک نفر هم سایه‌ی پشت سرم بود

گشتم ولی این شهر پروانه ندارد
انگار جز طوعه کسی خانه ندارد

این شهر بی‌درد است، یک زن اهل درد است
طوعه پناهم داد، خیلی طوعه مرد است

چه مردم نامهربانی داشت کوفه
ای‌کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه

در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته
این چند روز آنقدرها دندان شکسته

اینجا وفا دارد، وفاهای دروغی
بازار هم دارد، چه بازار شلوغی

بازار، دنبال وفا رفتم، جفا داشت
اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت

حالا که دستم بسته شد یاد علی‌ام
معلوم شد امروز داماد علی‌ام

از بام نه از چشم‌شان افتادم آخر
دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟

گفتم سرم را طوعه می‌گیرد به دامان
اما سرم را کوفیان دادند طفلان

مانند قربانی تنم را می‌کشیدند
دست مرا بستند و از پا می‌کشیدند

می‌خواستم خونم به پای رب بریزد
گل در مسیر محمل زینب بریزد

علی‌اکبر لطیفیان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۹
مکتب الشهداء

من پیک عشق هستم و نامه‌بر حسین
اول فدایی حرم خواهر حسین

لب تشنه‌ام ولی نزنم لب به آب‌ها
سیراب می‌شوم فقط از ساغر حسین

گرد و غبار چهره‌ام امضا نموده است
مسلم جبین نسوده به غیر از در حسین


فطرس کجاست تا ببرد این پیام را؟
باید سلام من برسد محضر حسین

دلواپسم برای النگوی دخترش
دلواپس ربودن انگشتر حسین

مثل تنور لحظه به لحظه گداختم
نقشه کشیده‌اند برای سر حسین

خولی و شمر از عددی حرف می‌زنند
حرف از دوازده شد و از حنجر حسین

روی قناره تشنه‌ی صوت حجازی‌ام
تا که علم شود نوک نی منبر حسین

پایین پای اکبر او مدفن من است
در کوفه نیست مقبره‌ی نوکر حسین

محسن حنیفی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۳
مکتب الشهداء

گرچه به پیشوازتان نامه‌ی سرگشا دهند
لیک به وقت عمل، از تیغ لب جفا دهند

تا که به سوی تو من آن پیک روان نموده‌ام
دست ز کار شسته و نیزه‌ی خود جلا دهند

بر در کوفه این سرم آمده پیشواز تو
گفته به هم حرامیان قدر سرم طلا دهند

پیک مرا بکش خدا تا نرسد به خیمه‌اش
رسم شده که کوفیان عهد نه از وفا دهند

تیغ نو و نیزه نو و نعل نو آورده عدو
تا شرری تازه بر آن پیکر سر جدا دهند

آخ عزیز فاطمه کوفه میا که کوفیان
بر لب کند دشنه‌ای حلق تو از قفا دهند

خیمه‌ی حزن ما شود مجلس بزم کوفیان
دست‌زنان به هلهله کوچه‌ی خود صفا دهند

بین که برین سینه‌ی من چه کرده ازدحام‌ها
رحم نما به خواهرت حجر به بام‌ها دهند

مکن تو رنجه دست خود که تیغ‌ها ز ره کنی
به راه آن سه‌ساله‌ات مغیل زیر پا دهند

هزار جرعه آب را زمین بریزد آن عدو
دل رقیه آب شد که جرعه‌ای تو را دهند

به گرز کینه می‌شود سر قمر دو پاره و
علی‌اکبر تو را به دست نیزه‌ها دهند

کمین کند چو حرمله به صید طفل کوچکت
بجای آب بر لبش تیر سه‌شعبه را دهند

منِ عقیل‌زاده را ز کینه‌ی علی زنند
مرا به کوفه این شد و تو را چه کربلا دهند؟

سیدهدایت‌الله خسروی (طالب)



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۲
مکتب الشهداء

کوفه دل بستگی‌اش را به تو ابراز نکرد
در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد

خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد
هیچ مردی به در بسته الهی نخورد

غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی
کاش می‌شد به تو پیغام دهم برگردی

کاش می‌شد به تو پیغام دهم، کوفه نیا
به علی‌اصغر شش‌ماهه قسم کوفه نیا

دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت
جمله‌ی کوفه نیا را به زبانم انداخت

پینه‌ی مُهر به پیشانی‌شان توطئه بود
قول این طائفه‌ی چرب‌زبان توطئه بود

پشت پای بدی از دوست نماها خوردم
زخم از نیزه‌ی تکفیر به فتوا خوردم

سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم؟
دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم؟

کوچه‌گردی شده کارم، همه رفتند حسین
راه برگشت ندارم، همه رفتند حسین

حق اولاد علی نیست چنان بی‌مِهری
گریه‌ام بند نمی‌آید از این بی‌مِهری

روضه‌هایم به تو بسیار شباهت دارد
اشکم از غربت گودال شکایت دارد

در دل خاک، دلم خون جگرت می‌ماند
سر دروازه سرم منتظرت می‌ماند

سر دروازه رسیدی، طلب باران کن
با لب تشنه مرا فاتحه‌ای مهمان کن

غم نخور چون که شنیدی به پرم سنگ زدند
به فدای سر زینب به سرم سنگ زدند

وحید قاسمی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۵۰
مکتب الشهداء

فتنه دارد قوام می‌گیرد
ریشه و انسجام می‌گیرد

شمر از شیخ جاهل این شهر
حکم قتل امام می‌گیرد

عمر سعد از عبیدالله
قول پست و مقام می‌گیرد

پیش چشمان من، شکم‍‌ها را
لقمه‌های حرام می‌گیرد

نیزه‌سازی حریص، مزدش را
نرخ بازار شام می‌گیرد

حرمله بین حجره‌ها، قیمت
از کنیز و غلام می‌گیرد

کوفه با کشتن سفیر حسین
از علی انتقام می‌گیرد

زخم صفین و نهروان انگار
کربلا التیام می‌گیرد

سر به دیوار خانه‌ی طوعه
بغض من هم کلام می‌گیرد

کاش می‌شد مدینه برگردی
دل به یادت مدام می‌گیرد

غصه‌ی خواهرت به جانم ریخت
کوچه را ازدحام می‌گیرد

وحید قاسمی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۴۹
مکتب الشهداء

حاضرم غربت ببینم بیشتر، اما تو نه
در به در باشم در این کوه و کمر، اما تو نه

حاضرم بین صدای طبل‌های کوفیان
محتضر باشم من از داغ پسر، اما تو نه

حاضرم وقتی سرم خورجین به خورجین می‌رود
در تنور خانه باشم تا سحر، اما تو نه

حاضرم وقتی که در بازار کوفه غلغله‌ست
داغ ناموسی ببینم بر جگر، اما تو نه

حاضرم صد اسب از روی تن من رد شوند
پیکرم در خاک باشد بی‌سپر، اما تو نه

سیدپوریا هاشمی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۴۸
مکتب الشهداء

روزها می‌رود و خاطره‌ها می‌ماند
خاطراتی که به دل مانده مرا می‌ماند

یارها جمله روند و چه فراموش شوند
یار من هست همیشه به خدا می‌ماند

گرچه من بی‌کس و تنها شده‌ام در این شهر
از منِ مانده به ره رسم وفا می‌ماند

طوعه بر یاری من بود اگر چه زن بود
حرف نامردی این شهر به جا می‌ماند

رسم بیعت‌شکنی پیشه‌ی این مردم پست
بعد این‌ها چه نشانی ز حیا می‌ماند ؟

کوفیان این همه پیمان‌شکن و ناعهدند
بهر مهمان چه مرامی به کجا می‌ماند ؟

سر من گرچه جدا می‌شود از پیکر من
لیک در سینه‌ی من شور و نوا می‌ماند

شهرها یکسره ویرانه به دوران گردند
لیک تا روز ابد کرب‌وبلا می‌ماند

کاروانی‌ست که گردیده روانه این سو
سخنش تا به قیامت به صفا می‌ماند

کاروان آید و در وادی طف غرق به خون
چشم من جانب آن دشت بلا می‌ماند

کوچه‌ها قافله‌هایی به خودش می‌بیند
یادی از خاطره‌های اسرا می‌ماند

سر من بر سر دروازه‌ی کوفه چندی
تا که از راه رسد رأس شما می‌ماند

با هلالی که غروبش شده زود از سرِ ظلم
هرچه دل همره آن رأس جدا می‌ماند

محمد مبشری


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۴۵
مکتب الشهداء

مثل من کاش کسی این‌همه حیران نشود
تک و تنها وسط کوفه پریشان نشود

سنگ‌ها بوسه به پیشانی من می‌دادند
کاش این بوسه دگر قسمت دندان نشود

با لب تشنه لب بام دعا می‌کردم
که عزیزم لب تو پاره و عطشان نشود

شرطه‌هاشان چقدر بی‌ادب و گستاخند
کاش حوریه‌ی تو راهی زندان نشود

از همان راه که در پیش گرفتی برگرد
تا عقیله وسط هلهله گریان نشود

تا شنیدم همه دنبال غنیمت هستند
نذر کردم بدن پاک تو عریان نشود

بچه‌ها با نوک پا روی تنم کوبیدند
تنت ای‌کاش که بازیچه‌ی طفلان نشود

صحبت از اصغر و از حرمله انداخته‌اند
بدنم را وسط مزبله انداخته‌اند

رضا قربانی



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۴۳
مکتب الشهداء

اگر که نامه‌ی من محضرت بیاید چه؟
خبر ز آمدن لشگرت بیاید چه؟

چقدر از روی هر بام سنگ می‌خوردم
شکستگی سر من سرت بیاید چه؟

هزار بار لگد خورد پیکرم اما
به زیر پای کسی پیکرت بیاید چه؟

از آن سه شعبه و سرنیزه‌ها که می‌سازند
یکی سراغ علی‌اصغرت بیاید چه؟

اذان نگفته دهانم ز مشت‌ها خون شد
همین بلا سر پیغمبرت بیاید چه؟

کسی به پهلوی من نیزه‌ای نزد اما
هجوم نیزه سوی اکبرت بیاید چه؟

کلاه‌خود من افتاد اگر فدای سرت
عمود بر سر آب آورت بیاید چه؟

نبود خواهرم اینجا میان نامحرم
میان هلهله‌ها خواهرت بیاید چه؟

کسی به فکر جسارت به دختر من نیست
اگر که زجر پی دخترت بیاید چه؟

خودت بپرس ز خواهر که بر سر بازار
زمان گم شدن معجرت بیاید چه؟

سیدپوریا هاشمی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۴۱
مکتب الشهداء

کاش می‌شد باز برگردی به شهر مادرت
تا که راحت جان دهد این کفتر نامه‌برت

من نوشتم که بیا... ای‌کاش دستم می‌شِکست
کاش می‌شد پیکِ من هرگز نیاید محضرت

نامه‌هاشان را نخوانده پاره کن، آتش بزن
هیچ‌کس اینجا نخواهد ماند، یار و یاورت

سر به سر با مردم این شهر نگذار و برو
نقشه‌ها دارند در سر، کارها هم با سرت

یک کمی هم رحم کن بر دلخوشی‌های رباب
جان من برگرد... تا زنده بماند اصغرت

نیزه‌داری نیزه‌اش را تیزِ تیزِ تیز کرد
تا بیفتد با تمامِ آن به جان اکبرت

مشک‌هایت را حسابی پُر کن اینجا آب نیست
رحم کن بر آبروی حضرت آب آورت

لااقل اهل و عیالت را ببر یک جای امن
گُنگ و سربسته بگویم "وای، موی دخترت"

چشم‌های بی‌حیای مردم اینجا هرزه است
وای، می‌ترسم بیفتد بر نگاه خواهرت

لااقل ای‌کاش خون من کند دفع بلا ...
از تو و اهل و عیالت از تمام لشکرت

رضا قاسمی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۳۹
مکتب الشهداء