حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله بهجت» ثبت شده است

توصیه‌های دهگانه حضرت آیت‌الله‌العظمی محمدتقی بهجت‌‌فومنی رحمت‌الله‌علیه در باب زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام، ره توشه‌ای از این سالک الی‌الله برای عاشقان آن امام رئوف می‌باشد:

1-زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: «أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

2-به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه‌السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.

3-اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبیِ دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه‌ی ورود بخواهید.

4-بسیاری از حضرت رضا علیه‌السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور – کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.

5-ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا علیه‌السلام خواست او را شفا بدهد، شب، حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود: «غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته، خواهر جوابش را داده است.

6-همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. -قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه‌السلام بشمرید. حضرت علیه‌السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه‌السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»

7-یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم؛ نخست آنکه قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. دوم، در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.
حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمت‌الله‌علیه مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند: «در روز عاشورا مقداری از گِلِ عزاداری امام حسین علیه‌السلام را بر چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم استفاده نکردم»
پس از حادثه بمب‌گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه‌السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه‌السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه‌السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آنجا آتش روشن کردند!

8-کسی وارد حرم حضرت رضا علیه‌السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین علیهم‌السلام را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء است.

9-در همین حرم حضرت رضا علیه‌السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.
روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف شد. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت است! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت‌نامه می‌خواندند. همین زیارت‌نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارت‌نامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع شد حال آیا حضرت رضا علیه‌السلام وفات کرده است؟

10-حرف آخر این که: عمل کنیم به هر آنچه که می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

📚منبع: کتاب برگی از دفتر آفتاب


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۶
مکتب الشهداء

آقایان [مداح و ذاکر اهل‌بیت علیهم‌السلام] که مبتلا هستند به این شغل و این کار، مشغول باشند به مداحی اهل‌بیت علیهم‌السلام، به ذکر فضائل آن‌ها و مطاعن اعدای۱ اهل‌بیت علیهم‌السلام و مصائبی که بر ایشان وارد شده است. همۀ این‌ها باید بدانند در چه موقف [و جایگاه] هستند؛ چه کاری را دارند انجام می‌دهند! برای چه این کارها را می‌کنند. باید بدانند که همان مودّت ذی‌القربی را که در قرآن هست، دارند پیاده می‌کنند، چه ذکر فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد و چه ذکر مصائب آن‌ها باشد؛ همۀ این‌ها ادا‌ کردن اجر رسالت است؛ تثبیت‌کردن مردم بر «قرآن» است. چرا؟ برای‌ اینکه در قرآن هست: «إلاّ المَوَدَّة فِی القُرْبَی»۲ ([از شما برای رسالت پاداشی نمی‌خواهم] مگر مودت و دوستی نزدیکانم).

اگر کسی بگوید: ما قرآن را می‌خواهیم و می‌گیریم، اما به اهل‌بیت کاری نداریم، چه‌کار داریم به اهل‌بیت؟! «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ»۳ (کتاب خدا ما را بس است). می‌گوییم: کتاب الهی که در آن «إلاّ المَوَدَّةَ فِی القُرْبَی» هست، آن را می‌گویی؟! آیا می‌شود آن‌ ‌‌وقت بگوییم کاری به اهل‌بیت علیهم‌السلام نداریم؟! کتاب‌الله که در آن آیۀ «اَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکُم و اَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی»۴ (دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم) هست، آن را می‌گویی؟! پس آیا می‌شود بدون اکمال و بدون ولایت اهل‌بیت؟! آن قرآنی را می‌گویید که در آن آیۀ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاة وَ یُؤْتُونَ الزَّکاة وَ هُمْ راکِعُون»۵ (همانا ولیّ شما خدا و رسول او و کسانی هستند که نماز به پا می‌دارند و درحالی‌که در رکوع‌اند، زکات می‌دهند) هست؟! یا نه، در قرآن شما این آیه‌ها نیست؟! بله، اگر در قرآن شما این آیه‌ها نباشد، ممکن است بگویید ما قرآن را می‌گیریم، ولی در قرآن که این آیه‌ها نیست.


پس باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین با تعلیم و مادحین با عمل، به این‌ها بفهمانند که از محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام نباید دست برداشت، همه‌چیز توی محبت است. اگر ما خدا را دوست می‌داشتیم، آیا ممکن بود دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن بود اعمالی را که او دوست می‌دارد، دوست نداشته باشیم؟ آیا چنین چیزی می‌شود که کسی دوست خدا باشد، اما دوستِ دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد، نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی می‌شود؟! قهراً کسی که گفته: «حَسْبُنَا کِتَابُ اللهِ»؛ نه وصیتی است و نه هیچ چیز دیگری لازم است، دروغ واضح و آشکار [گفته] است؛ مثل اینکه در روز بگوید حالا شب است یا در شب بگوید حالا روز است.


کتاب‌اللهی که پُر است از «کُونُوا مَعَ الصّادِقِینَ»۶ (همراه راست‌گویان باشید)، کتاب‌اللهی که متّقین و فاسقین را در دو صف قرار داده است. ببینید متقین کیانند؟ فاسقین کیانند؟ راستگویان کیانند و دروغ‌گویان کیانند؟ آیا می‌شود [بین آیات] تبعیض کرد؟!۷ آیا می‌شود [آیات را] تفکیک کرد؟! این مثل این است که بگویند: ما نصف قرآن را قبول داریم، نصف دیگرش را قبول نداریم. کما اینکه نصاری و یهود از دوستانشان در سیصد سال قبل، معاهده گرفته‌اند که لعن یهود و نصاری باید از قرآن حذف شود و غیر از خداپرستی چیز دیگری در قرآن نباید باشد! آیا چیزی را که تنصیفش۸ کنیم، قرآن است؟! پس خداپرستی هم لازم نیست باشد؛ همین‌که مثلاً انسان کسی را نکشد، کسی را نزند [کافی است]! خداپرستی هم لازم نیست! بت‌پرست‌ها هم بگویند: ما هم نکاحی داریم، سفاحی۹ داریم، زنایی داریم، مال مردم‌خوری داریم و... ـ‌[بالأخره] یک چیزهایی را آن‌ها قائل‌اندـ اما اینکه خدا یکی باشد، نه! این [بت‌ها] «شُفَعَائُنَا عِنْدَ اللهِ»۱۰ (شفیعان ما نزد خداوندند). اگر بنا باشد بر تبعیض، اکثر مردم اصلاً خداپرست نیستند، اکثر مردم بت‌پرست‌اند. دین خدا تبعیضی نیست؛ یا باید همه‌اش را بگیری یا هیچ چیزش را نگیری.

یک مرد ناجوری بود، وقت مردنش به بچه‌هایش وصیت کرد:‌ ای بچه‌ها، این‌هایی که شما را دعوت می‌کنند به خداپرستی و دین‌داری، تا می‌توانید انکار کنید که خدایی هست. اگر مغلوب شوید در برابر مدعی اینکه خدایی هست، دیگر از شر این‌ها راحت نیستید، باید تابع این‌ها شوید. اگر بگویند: زن باید از باطن دست وضو بگیرد و مرد از ظاهر دست، دیگر نمی‌توانید مخالفت کنید و تا آخر این سلسله می‌کشد.

پس قهراً این کسانی که می‌گویند: این مداحی چیست؟ مصیبت‌خوانی چیست؟ اشک ریختن چیست؟ این‌قدر احمق هستند که نمی‌فهمند این اشک طریقۀ تمام انبیا علیهم‌السلام بود برای شوق لقاءالله، برای تحصیل رضوان‌الله و مسئلۀ دوستان خدا هم از همین باب است. محبت این‌ها هم اگر در فرح به فرح این‌ها و در حزن به حزن این‌ها اشک آورد، این هم همان‌طور است. دلیل [بر این مطلب] خیلی است: اول اینکه همۀ انبیا علیهم‌السلام از خوف خدا بکاء داشتند. آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟! انبیا علیهم‌السلام کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیا علیهم‌السلام را قبول دارد، باید بکاء و گریه را هم قبول داشته باشد. و همچنین [از ادله بر مطلب] این مسئله است که [در روایات] وارد شده و ثابت است که در اذن دخول حرم سیدالشهدا علیه‌السلام این مطلب منصوص است که [شخص بگوید]: «أاَدْخُلُ یَا اللهُ، أاَدْخُلُ یَا رَسُولُ اللهِ، أاَدْخُلُ...» (آیا داخل شوم خداوندا؟ آیا داخل شوم‌ ای رسول خدا؟ ...) و از تمام ائمه علیهم‌السلام استیذان۱۱ می‌شود. بعد می‌گوید: «فَإنْ دَمَعَتْ عَیْنُکَ، فَتِلْکَ عَلَامَة الإذْنِ»۱۲ (اگر اشکی از چشم آمد، علامت این است که به تو اذن داده‌اند).

اما کیست که بفهمد این مطلب را؟! کیست که عاقل باشد؟! این اشک چشم، به اعلی علیین مربوط است. اما احمق‌ها می‌گویند: اشک چیست؟ این‌ها ـ‌نعوذبالله‌ـ خرافات است، این‌ها چیست؟! این اشک چشم، به آن بالا مربوط است. عمل «ام‌داوود» آن‌قدر مفصّل است که از ظهر تا غروب، بعضی‌ها آن را نمی‌توانند خلاص بکنند. [در روایت] دارد که در سجدۀ آخر، سعی کن اشکی از چشمت بیاید؛ اگر آمد، علامت این است که دعایت مستجاب شده است.۱۳ عجب! شما می‌گویید این اشک هیچ‌کاره است؟! نه‌خیر، این اشتباه محض است، این اشک ما مربوط است به اعلی علیین؛ از آنجا استیذان می‌کند، از آنجا استجابت دعا می‌کند.

فلذا باید بدانند کسانی که حاجت مهمه‌ای دارند، یکی از همین نمازها و از این عبادت‌هایی که برای حاجت ذکر شده است [به ‌جا آورند] و اگر بخواهند تثبیت بکنند، تأیید بکنند و برسند به حاجت خودشان بلاشک، ملتفت باشند بعد از آن طلب حاجت و نمازها و دعاها، بروند به سجود و در سجود سعی کنند [به‌ اندازۀ] بال مگسی چشم تر بشود، این علامت این است که مطلب تمام شد. بله، چیزی که هست، عینک ما درست صاف نیست، ما نمی‌فهمیم، فرضاً ما از خدا خانه می‌خواهیم، اما خدا خانه‌ای را که ما می‌خواهیم به مصلحت ما نمی‌داند، چه می‌کند؟ آیا باطل می‌کند دعای ما را؟ خیر، بالاتر از خانه به ما می‌دهد؛ به مَلک می‌فرماید: چند سال بر عمر این شخص بیفزا. این بیچاره خیال می‌کند این‌همه زحمت کشید، آخر اثری از خانه و دعای خودش ندید، دعایش مستجاب نشد، اما نمی‌داند بالاتر از استجابت این دعا را به او داده‌اند، ولی او نمی‌فهمد. حسن ظن به خدا باید داشته باشیم، عینکت باید واسع و صاف باشد، کدورت نداشته باشد.

به خدا می‌سپاریم همه را در تثبیت این اصل اصیل که «مودت ذی‌القربی» است با تمام لوازمش تا گاو و ماهی،۱۴ که ثابت قدم باشند، ان‌شاءالله.


📚منابع:
۱. اشکالات و معایب دشمنان.
۲. شوری، ٢٣.
۳. «عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لما حضر رسول الله صلى الله علیه و سلم و فی البیت رجال فیهم عمر بن الخطاب قال النبی صلى الله علیه و سلم: هلم اکتب لکم کتاباً لا تضلوا بعده. فقال عمر: ان النبی صلى الله علیه و سلم قد غلب علیه الوجع و عندکم القرآن. حسبنا کتاب الله. فاختلف أهل البیت فاختصموا منهم من یقول قربوا یکتب لکم النبی صلى الله علیه و سلم کتابا لن تضلوا بعده ومنهم من یقول ما قال عمر فلما أکثروا اللغو و الاختلاف عند النبی صلى الله علیه و سلم قال رسول الله صلى الله علیه و سلم قوموا؛ از ابن‌عباس ـ که خدا از او و پدرش، عباس، راضی باشد ـ نقل شده است که گفت: هنگامی که پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حال احتضار قرار گرفت و در منزلش مردانی حضور داشتند که عمربن‌خطاب هم در میان آنان بود، فرمود: بیایید چیزی برایتان بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: درد بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله چیره شده است، قرآن را دارید، کتاب خدا ما را بس است. پس از این سخن، در میان حاضران در منزل اختلاف و منازعه شد. برخی می‌گفتند: بیایید پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برایتان چیزی بنویسد که بعد از آن هرگز گمراه نشوید و برخی سخن عمر را می‌گفتند. وقتی در محضر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بسیار اختلاف کردند و سخنان بیهوده گفتند، پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: برخیزید [و بروید]»؛ صحیح بخاری، ج۷، ص۹ و نیز نک: مسند احمد، ج۱، ص۳۲۴؛ ج۷، ص۹؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳٧؛ صحیح مسلم، ج۵، ص۷۶؛ امالی مفید، ص۳۶؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۱، ص۲۳۶؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۷۳؛ ج۳۰، ص۵۳۲.
۴. مائده، ٣.
۵. مائده، ۵۵.

۶.توبه، ١١٩.
۷.تفاوت گذاشت.
۸.دو تکه.
۹.زنا.
۱۰.یونس، ١٨.

۱۱.درخواست اجازه.
۱۲.«فَإِنْ خَشَعَ قَلْبُکَ وَ دَمَعَتْ عَیْنُکَ فَهُوَ عَلَامَةُ الْإِذْنِ؛ پس اگر قلبت خاشع و چشمت گریان شد، نشانۀ اذن است»؛ مصباح‌المتهجد، ج۲، ص۷۲۰؛ المزار، شهید اول، ص۱۲۲؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۹۹.
۱۳.«... وَ اجْتَهِدْ أَنْ تَسِحَ عَیْنَاکَ وَ لَوْ بِقَدْرِ رَأْسِ الذُّبَابَةِ دُمُوعاً فَإِنَّ ذَلِکَ عَلَامَةُ الْإِجَابَةِ؛ بکوش اشک چشمانت، اگرچه به اندازۀ سر مگس، جاری شود که این اشک علامت اجابت است»؛ مصباح‌المتهجد، ج۲، ص۸۱۲؛ بحارالانوار، ج۹۵، ص۴۰۳ و نیز نک: اقبال‌الاعمال، ج۲، ص۶۶۳؛ بحارالانوار، ج۹۵، ص۴۰۴.
۱۴.کنایه از نهایت امر.



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهدا بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۶
مکتب الشهداء