حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی زمانیان» ثبت شده است

ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ ﺍﺯ ﺷﺐ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ ﻧﻮﺭ ﺭﺩ ﻣﯽ‌ﺷﺪ؟
ﻣﺴﯿﺮ ﺧﺎﻧﻪ‌ﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ‌ی ﺳﺮﺷﻮﺭ ﺭﺩ ﻣﯽ‌ﺷﺪ
ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ ﺑﻮﺩﻡ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ
ﮐﻪ ﻣﻮﻻ‌ﯾﻢ ﺯ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭ ﺭﺩ ﻣﯽ‌ﺷﺪ؟
ﺑﻪ ﺍین‌ها ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻡ
ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ
ﺩﻟﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﮔﺸﺖ...
ﺩﻟﻢ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍ ﻧﺎﮔﺎﻩ
ﺳﺮﻡ ﺳﻤﺖ ﺣﺮﻡ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺏ‌ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﺎﺯﺵ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺩ
ﻭ ﮔﻨﺒﺪ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻ‌ﺩ
ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺗﮑﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺩ
ﺣﺮﻡ، ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺯﺍئرها
ﻣﺴﺎﻓﺮﻫﺎ، ﻣﺠﺎﻭﺭﻫﺎ
گرﻭﻫﯽ ﺁﺫﺭﯼﻫﺎ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻟﯽﻫﺎ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﻗﺎﻟﯽ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺷﺎﻟﯽﻫﺎ
ﯾﮑﯽ ﺩﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺩﺍﻍ ﺷﺎﻟﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩه
ﯾﮑﯽ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﭘﺎﯼ ﺩﺍﺭ ﻗﺎﻟﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ
و ﺣﺎﻻ‌ ﻫﺮﮐﺪﺍﻡ  ﺁﺭﺍﻡ
ﺯﺑﺎﻥ ﻭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ:

«ﺑﺒﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﭘﯿﻨﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺁﻗﺎ!
ﺑﺒﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻧﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﺁﻗﺎ!
ﺑﻪ ﺑﯿ‌‌ﺨﻮﺍﺑﯽ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ
ﺑﻪ ﺯﺣﻤﺖ ﭘﻮﻝ ﻣﺸﻬﺪ ﺁﻣﺪﻥ ﺭﺍ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ»

ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﺍﻣﻦ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﻃﻼ‌ﯾﯽ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺖ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽِ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺭﺍ
ﯾﮑﯽ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺖ
ﯾﮑﯽ ﺑﺎﻻ‌ﯼ ﮔﻠﺪﺳﺘﻪ ﺍﺫﺍﻥ می‌گفت
صدﺍ ﭘﯿﭽﯿﺪ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﻭ ﺣﺮﻡ
ﮔﻮﯾﺎ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺎ ﺍﻧﺼﺎﺭﯾﺎﻥ می‌گفت:

«ﺍﻟﻠّﻬﻢّ ﺻﻞّ ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯽّ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﯽ ﺍﻟﺮّﺿﺎ ﺍﻟﻤﺮﺗﻀﯽ»

ﯾﮑﯽ ﺑﻐﺾ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻩ ﺭﺍ می‌گفت
ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ می‌گفت
ﺟﻮﺍﻥ ﺯﺍئرﯼ ﺩﺭ ﮔﺮﯾﻪﻫﺎﯾﺶ
«ﺁﻣﺪﻡ ﺍﯼ ﺷﺎﻩ» ﺭﺍ می‌گفت
ﺧﻼ‌ﺻﻪ ﻋﺪّﻩ‌ﺍﯼ ﺍین جا ﻭ
ﺧﯿﻠﯽﻫﺎ ﺯ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭ
ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺣﺮﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻫﻤﺎن‌هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ
ﺣﺎﻻ‌ ﭘﺎﯼ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺣﺮﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﯾﮑﯽ ﯾﺎﺩ ﺭﻭﺍﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﯾﮑﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺣﺎﻻ‌ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺩﻟﺶ می‌خواﺳﺖ ﻧﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﺟﻮﺍن‌تر ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺯﺍﺋﺮ
ﺩﻟﺶ می‌خوﺍﺳﺖ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﮐﻨﺎﺭ ﺣﻮﺽِ ﮔﻮﻫﺮﺷﺎﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺮﻑ ﺁﺏ ﺁﻣﺪ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ
ﺑﺮ ﻟﺒﻢ ﺟﺎﻧﻢ ﺭﺑﺎﺏ ﺁﻣﺪ
ﺯﯾﺎﺭﺕ، ﺁﺧﺮﺵ ﺷﺪ ﺍﻭّﻝ ﺭﻭﺿﻪ
ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻘﺘﻞ ﺭﻭﺿﻪ
ﺣﺴﯿﻦ ﺁﻣﺪ، ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﻭﻟﯽ ﻧﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺘﺶ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﯽﺷﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻮ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﻧﯿﺰﻩ
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺷﻤﺸﯿﺮ
ﺁﻥ ﻫﻢ ﺗﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ
ﻣﯿﺎﻥ ﻧﯿﺰﻩ‌ﻫﺎ، ﺷﻤﺸﯿﺮﻫﺎ، ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﯿﺮﻫﺎ،
ﺗﯿﺮ ﺳﻪ ﺷﻌﺒﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺎﻻ‌ ﮐﺮﺩ
ﺩﻫﺎﻥ ﭼﻠّﻪ ﺭﺍ ﻭﺍ ﮐﺮﺩ
ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﮐﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﮐﺮﺩ
ﺳﻔﯿﺪﯼ ﮔﻠﻮ ﺭﺍ ﺗﺎ ﮐﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ
ﭼﻨﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺩﺍﺩ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺗﺎﺏ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ
ﮐﻪ ﺗﺎ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﺷﺪ
ﮐﻮﺩﮎ ﭘﺮﯾﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ‌

علی زمانیان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۲۴
مکتب الشهداء

عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد
عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست
ولی خدا کند از راه خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای واعطشایت به مادرت نرسد

تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خدا کند که دگر حرف بوریا نشود

به روی حنجرت از زخم بود اثر یا نه؟
تو نیزه خورده‌ای اصلاً ز پشت سر یا نه؟
به جای دفن، زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یا نه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر یا نه؟
عبور کرده‌ای از کوچه‌ی یهودی‌ها
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یا نه؟

به غیر شام که در آن نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی

به شام قافله را با عذاب آوردند
برای دست یتیمان طناب آوردند
مگر که طشت زر و چوب خیزران کم بود
که بعد چند دقیقه شراب آوردند؟
به روی نیزه سر شیر خواره را عمداً
درست پیش نگاه رباب آوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد آید
مدام روبرویش ظرف آب آوردند

به روی نیزه‌ی دشمن تمام هستش رفت
نه شیرخواره که گهواره هم ز دستش رفت

علی زمانیان


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهدا بر روی تصویر زیر کلیک کنید



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۰۹:۰۲
مکتب الشهداء