حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء
حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء

حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء | انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

طبقه بندی موضوعی
حزب الله سایبر
انعکاس‌اخبار‌فرهنگی‌مذهبی‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
شهدای صومعه‌سرا
آشنایی‌با‌شهدای‌شهرستان‌صومعه‌سرا
Blog Skin
مکتب الشهدا در شبکه های اجتماعی

1. عید قربان

روز عید اضحى است، و در این روز حجاج بیت‌الله‌الحرام براى رمى جمرات و قربانى کردن در منا به سر مى‌برند(1).

2. شهادت عبدالله محض و جمعى از آل‌حسن علیهم‌السلام

در این روز در سال 145 ه‍ جناب عبدالله محض بن حسن مثنى بن امام حسن مجتبى علیه‌السلام در سن 57 سالگى همراه با جمعى از برادران و پسر عموهاى خود در زندان منصور دوانیقى لعنه‌الله‌علیه به شهادت رسیدند. زندان آنان به گونه‌اى بود که روز و شب در آن مشخص نبود.
برادران عبدالله محض حسن و ابراهیم بودند، مادر این دو بزرگوار فاطمه بنت الحسین علیه‌السلام بود. فرزندان عموى عبدالله محض، یعقوب، اسحاق ابوالحسن على العابد، عباس و عبدالله بودند.
بعضى از این بزرگواران مثل ابراهیم بن حسن زنده دفن شدند. بعضى دیگر هنگامى که داخل خانه بودند سقف را روى آنها خراب کرد و شهید شدند. مرقد آل حسن علیه‌السلام در هاشمیه نزدیک بغداد است، که مشهور به قبور سبعه است(2).
منصور به خاطر عدوات خاصى که با اهل بیت علیهم‌السلام داشت، مدتى قبل از شهادت آن بزرگواران، در سال 144 ه‍ دستور داد آل حسن علیهم‌السلام را با غل و زنجیر بر گردن و پا، بر مرکب‌هاى چموش و بدن روانداز سوار کرده و به ربذه ببرند. آنان را با این حال در مقابل آفتاب با بدن برهنه در مقابل منصور نگه داشتند. عبدالله محض خطاب به منصور فرمود: آیا ما در روز بدر با اسراى شما چنین کردیم؟ این کلام بر منصور گران آمد و برخاست و رفت .
هنگامى که آن بزرگوار را با این حال از مدینه بیرون مى‌بردند امام صادق علیه‌السلام از پس پرده‌اى به آنان نگاه کرد و آنقدر گریست که اشک بر محاسن شریفش جارى شد و فرمود: بخدا قسم بعد از این جماعت حرمتى براى خداوند حفظ نکرده‌اند(3).

3. نماز عید امام رضا علیه‌السلام در خراسان

در این روز حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام به خواهش مأمون، در خراسان براى نماز عید تشریف‌فرما شدند. مأمون با دیدن ازدحام مردم براى شرکت در نماز به امامت حضرت، دستور داد از نیمه‌ی راه بازگردند، چرا که ترسید مردم بر او شورش کنند(4). در مراجعت از این نماز بود که حضرت رضا علیه‌السلام از خداوند تقاضاى مرگ فرمود.

📚منابع:
1. توضیح المقاصد: ص 30. مسار الشیعه : ص 18
2. مراقدالمعارف: ج 2 ص 15. کتاب المعقبین من ولد الامام امیرالمؤمنین علیه‌السلام: ص ‍ 124 123
3. مراقدالمعارف: ج 2 ص 19. مقاتل الطالبیین: ص 144، 196، 205
4. قلائدالنحور: ج ذى الحجه، ص 383


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۴۴
مکتب الشهداء

1. روز عرفه

در روز عرفه زیارت امام حسین علیه‌السلام مستحب است(1)، چه اینکه خداوند ابتدا به زوّار امام حسین علیه‌السلام نظر مى‌کند زیرا همه حلال‌زاده‌اند، و بعد به زوّار با معرفت خویش در عرفات نظر مى‌کند(2)

2. شهادت حضرت مسلم و هانى

در این روز در سال 60 ه‍ محمد بن کثیر و پسرش در کوفه به جرم مهماندارى و طرفدارى از مسلم بن عقیل علیه‌السلام به شهادت رسیدند. در شب عرفه جناب مسلم بن عقیل علیه‌السلام به منزل طوعه رفتند(3). در روز عرفه سال 60 ه‍ که چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقیل و هانى بن عروه را در کوفه شهید کردند(4)

3. روز سد ابواب

در این روز به امر پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم همه درهاى منازل اصحاب به طرف مسجد پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بسته شد، جز در خانه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السلام که به دستور خاص الهى آن را نبستند(5).
عده اى از اصحاب عرض کردند: یا رسول‌الله، چرا همه‌ی درب‌ها را جز در خانه‌ی على علیه‌السلام بستید؟ حضرت فرمودند: من تابع وحى پروردگار هستم، و در روایتى دیگر است که پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خطبه‌اى ایراد فرمود و در ضمن آن فرمود: اى مردم، خداوند متعال به موسى و هارون امر فرمود خانه‌هایى بنا کنند، و امر فرمود که جنب در آن خانه‌ها بیتوته نکنند و زن‌ها داخل آنها نشوند مگر هارون و ذریه هارون. على بن ابى‌طالب علیه‌السلام براى من به منزله‌ی هارون است براى موسى. پس براى احدى از زن‌ها و جنب حلال نیست که به مسجد من داخل شود.
پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ایستادند و فرمودند: عده‌اى رضایت قلبى ندارند که على بن ابى‌طالب علیه‌السلام در همه وقت و هر حالتى ساکن مسجد باشد در حالى که آنها بیرون شده‌اند. بخدا قسم که من آنها را بیرون نکرده‌ام و على علیه‌السلام را من ساکن مسجد قرار نداده‌ام، بلکه خداوند آنها را بیرون نمود و على علیه‌السلام را ساکن مسجد قرار داده است، و منزلت او نزد من مانند منزلت هارون نزد موسى علیه‌السلام است. سپس در فضایل على علیه‌السلام کلماتى بیان فرمودند، تا آنجا که فرمودند: هر کس از این موضوع ناراحت است برود آنجا، و اشاره به طرف شام کردند(6).

📚منابع:
1. مسارالشیعه: ص 18. توضیح المقاصد: ص 30، مصباح کفعمى: ج 2 ص 600
2. زادالمعاد: ص 262. بحارالانوار: ج 97 ص 384
3. فیض العلام: ص 113
4. ارشاد: ج 2 ص 66. اعلام الورى: ج 1 ص 445. مصباح کفعمى: ج 2 ص 600. بحارالانوار: ج 44 ص 363. مسارالشیعه: ص 18. فیض العلام: ص 115
5. توضیح المقاصد: ص 30. بحارالانوار: ج 97 ص 384، ج 95 ص 189. مصباح کفعمى: ج 2 ص ‍ 600. وقایع الشهور: ص 226
6. علل الشرایع: ج 1 ص 262. تذکره الخواص ابن جوزى: ص 46


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۵۶
مکتب الشهداء

لَمّا سَمِعَ [مُسلِمٌ ] وَقعَ حَوافِرِ الخَیلِ، وأصواتَ الرِّجالِ، عَرَفَ أنَّهُ قَد اُتِیَ، فَخَرَجَ إلَیهِم بِسَیفِهِ، وَاقتَحَموا عَلَیهِ الدّارَ، فَشَدَّ عَلَیهِم یَضرِبُهُم بِسَیفِهِ حَتّى أخرَجَهُم مِنَ الدّارِ، ثُمَّ عادوا إلَیهِ فَشَدَّ عَلَیهِم کَذلِکَ، فَاختَلَفَ هُوَ وبُکَیرُ بنُ حُمرانَ الأَحمَرِیُّ ضَربَتَینِ، فَضَرَبَ بُکَیرٌ فَمَ مُسلِمٍ فَقَطَعَ شَفَتَهُ العُلیا ، وأشرَعَ السَّیفَ فِی السُّفلى، ونَصَلَت لَها ثَنِیَّتاهُ، فَضَرَبَهُ مُسلِمٌ ضَربَةً فی رَأسِهِ مُنکَرَةً، وثَنّى بِاُخرى عَلى حَبلِ العاتِقِ کادَت تَطلُعُ عَلى جَوفِهِ. فَلَمّا رَأَوا ذلِکَ أشرَفوا عَلَیهِ مِن فَوقِ ظَهرِ البَیتِ، فَأَخَذوا یَرمونَهُ بِالحِجارَةِ، ویُلهِبونَ النّارَ فی أطنانِ القَصَبِ، ثُمَّ یَقلِبونَها عَلَیهِ مِن فَوقِ البَیت، فَلَمّا رَأى ذلِکَ خَرَجَ عَلَیهِم مُصلِتا بِسَیفِهِ فِی السِّکَّةِ فَقاتَلَهُم.

ترجمه: مسلم بن عقیل چون صداى سُم اسبان و سر و صداى مردان را شنید، دانست که به سراغ وى آمده‌اند. پس با شمشیر به سوى آنان آمد. آنان به خانه یورش آوردند. مسلم سخت با آنان درگیر شد و آنان را با شمشیر مى‌زد تا آنها را از خانه بیرون راند. آنان دوباره باز گشتند و باز مسلم سخت با آنان درگیر شد. میان مسلم و بُکَیر بن حُمرانِ اَحمرى دو ضربه شمشیر، رد و بدل شد. بُکَیر ضربتى بر دهان مسلم زد و لب بالاى او قطع شد و شمشیر بر لب پایین نشست و دندان‌هاى پیشین مسلم افتاد و مسلم هم ضربتى بر سر و ضربتى دیگر بر رگ گردن وى زد که نزدیک بود به عُمق [گردنش] رخنه کند.
سپاهیان چون اوضاع را چنین دیدند از بالاى بام خانه بر مسلم هجوم آوردند و سنگ به طرفش پرتاب مى کردند و توده‌هاى نِى را آتش مى‌زدند و به سویش مى‌انداختند. مسلم چون اوضاع را چنین دید با شمشیرِ برهنه به کوچه آمد و با آنان به نبرد پرداخت.

📚منبع:
تاریخ طبری، ج5، ص 373


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۴۸
مکتب الشهداء

تنهاترین غریب کجایی پسر عمو
کشته مرا هوای جدایی پسر عمو

زخمی‌ترین ستاره‌ی دارالاماره‌ام‌
آماده‌ام برای رهایی پسر عمو

فریاد می‌زنم که به اینجا سفر نکن
دیگر مرا نمانده صدایی پسر عمو

امشب همه فدایی و فردا همه فرار
در عهد کوفه نیست وفایی پسر عمو

از بچه‌های فاطمه فرمان نمی‌برند
اینجا اسیر جور و جفایی پسر عمو

یک پیر زن به داد دل خسته‌ام رسید
بر زخم من رسانده دوایی پسر عمو

شرمنده‌ام از این که نوشتم بیا حسین
دارم به لب دعا که نیایی پسر عمو

راهی شده دلم به تمنای دیدنت
با کاروان کرببلایی پسر عمو

اسماعیل شبرنگ


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۴۳
مکتب الشهداء
عرفه روضه‌ی زینب چقَدَر می‌چسبد
عرفه دیده‌ی بارانی و تر می‌چسبد

عرفه بال بگیرم ز دم روضه‌ی تو
بزنم تا حرم پاک تو پر می‌چسبد

عرفه گریه‌کنان خاک بریزم بر سر
گر بماند ز غمت در دل اثر می‌چسبد

خواندن خطبه و رسوا شدن مجلس شام
نام این کار گذارید هنر، می‌چسبد

سر ارباب جدا شد جلوی نهر فرات
روضه‌خوان روضه‌بخوان روضه‌ی سر می‌چسبد

قتلگه بودم و دیدم که کسی می‌گوید
سر بریدن جلوی چشم پدر می‌چسبد

نیزه در دست کسی گفت به صد خوشحالی
زدن نیزه به بالای جگر می‌چسبد

ناگهان گفت رقیه به یکی از اعراب
زدن عمه‌ی ما بین گذر می‌چسبد؟

یک حرامی به خودش گفت که این زینب هم
گر بگیرد ز لگد درد کمر می‌چسبد

 جعفر ابوالفتحی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۴۰
مکتب الشهداء

وجَعَلَ یُقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ وضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَکاثَروا عَلَیهِ فَجَعَلوا یَرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَیلَکُم! ما لَکُم تَرمونَنی بِالحِجارَةِ کَما تُرمَى الکُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَیتِ الأَنبِیاءِ الأَبرارِ؟! وَیلَکُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه ِصلى الله علیه و آله وذُرِّیَّتِهِ؟(1)

ترجمه: مسلم بن عقیل به نبرد، ادامه داد تا جراحت‌هاى سنگینى بر او وارد شد و از جنگیدن ناتوان شد. جمعیت بر او یورش بردند و با تیر و سنگ بر او مى‌زدند. مسلم گفت: واى بر شما! آیا به سویم سنگ، پرتاب مى‌کنید ـ آن‌گونه که به کفّار، سنگ مى‌زنند ـ، در حالى که من از خانواده پیامبرانِ ابرارم؟ آیا حقّ پیامبر را درباره‌ی خاندانش پاس نمى‌دارید؟


وبَقِیَ وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ فی رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ یُضارِبُهُم بِسَیفِهِ وهُم یَتَفَرَّقونَ عَنهُ یَمینا وشِمالاً(2)

ترجمه: امام حسین علیه‌السلام از زخم‌هاى تن و سرش سنگین شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشیر مى‌زد و آنها، از چپ و راستِ او مى‌گریختند.


فَوَقَفَ [الحُسَینُ علیه السلام ] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ ...(3)

ترجمه: امام حسین علیه‌السلام که بر اثر نبرد کم توان شده بود ایستاد. سنگى به پیشانى‌اش خورد و آن را شکست. سپس تیر سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست.

منابع:
1. الفتوح ابن اعثم کوفی: ج ٥ ص ٥٣
2. منبع: الإرشاد شیخ مفید ج ٢ ص ١١١، إعلام الورى طبرسی ج ١ ص ٤٦٨ ، روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری، ص ٢٠٨
3. مثیر الأحزان ابن نما حلی ص ٧٣


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۳۹
مکتب الشهداء

این من و هجر تو و حال به هم ریخته‌ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته‌ام

منم آن عاشق جامانده‌ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته‌ام
 
آرزو داشتم امسال بیایم عرفات
گریه‌دار از غم هر سال به هم ریخته‌ام

هر دل آشفته پی هم نفسی می‌گردد
چند وقتی‌ست به دنبال به هم ریخته‌ام

به گمانم که قرار است نبینم رویت
با غمت خورده رقم فال به هم ریخته‌ام

درد، بالاتر از این نیست برایم انگار
دوری از توست در اقبال به هم ریخته‌ام

خوش به حال شُهَدایی که سبکبال شدند
به پریدن نرسد بال به هم ریخته‌ام

همه دلشوره‌ی من ماه محرم باشد
مادرت با خبر از حال به هم ریخته‌ام

به تو و گریه‌ی هنگام غروبت سوگند
فکر جدّ تو و گودال به هم ریخته‌ام

چه کنم دست خودم نیست دلم بی‌تاب است
وقت آوارگی قافله‌ی ارباب است

قاسم نعمتی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۳۸
مکتب الشهداء

هر سال عرفه دلم می‌گیره
از هجر تو دم به دم می‌گیره
آشفته و بی‌قرار و خسته
بازم دلامونو غم می‌گیره

توی شب غم سحر نیومد
امید چشای تر نیومد
بازم منم و چشم انتظاری
خورشید من از سفر نیومد

دلتنگی‌مو جمعه‌ها میارم
تو محراب جمکران می‌بارم
اما همه آرزومه آقا
آخر رو پای تو سر بذارم

لب تشنه ولی تشنه‌ی نورم
احساس می‌کنم که از تو دورم
باشه دل من شبیه سنگه
اما برا تو سنگ صبورم

دلخسته‌ام از فراق و غربت
کاشکی دعاهام بشه اجابت
کاشکی یه شب جمعه بیائی
در سایه‌ی تو بریم زیارت

وقتی تو حرم قیامتیه
وقتی که شب زیارتیه
آتیش می‌گیره دل از فراقش
سهم دل من بی‌طاقتیه

بی‌تاب بهشت عالمینم
در حسرت بین‌الحرمینم
دلتنگ طواف کربلا و
دلتنگ زیارت حسینم

روضه می‌گیره بوی گل یاس
قلبم می‌شه غرق شور و احساس
وقتی می‌شه حرف لب تشنه
دل پر می‌زنه تا کف‌العباس

یوسف رحیمی


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۳۵
مکتب الشهداء

... فَقالَ مُسلِمٌ، وَیلَکُم! ما لَکُم تَرمونّی بِالحِجارَةِ کَما تُرمَى الکُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَیتِ النَّبِیِّ المُختارِ؟! وَیلَکُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه، ولا حَقَّ قُرباهُ ؟ ثُمَّ حَمَلَ عَلَیهِم ـ فی ضَعفِهِ ـ فَهَزَمَهُم وکَسَرَهُم فِی الدُّروبِ وَالسِّکَکِ.
ثُمَّ رَجَعَ وأسنَدَ ظَهرَهُ عَلى بابِ دارٍ مِن تِلکَ الدّورِ، ورَجَعَ القَومُ إلَیهِ، فَصاحَ بِهِم مُحَمَّدُ بنُ الأَشعَثِ: ذَروهُ حَتّى اُکَلِّمَهُ بِما اُریدُ، فَدَنا مِنهُ وقالَ: وَیحَکَ یَابنَ عَقیلٍ! لا تَقتُل نَفسَکَ، أنتَ آمِنٌ ودَمُکَ فی عُنُقی، وأنتَ فی ذِمَّتی. فَقالَ مُسلِمٌ: أتَظُنُّ یَابنَ الأَشعَثِ أنّی اُعطی بِیَدی وأنَا أقدِرُ عَلَى القِتالِ؟! لا وَاللّه ِ لا یَکونُ ذلِکَ أبَدا. ثُمَّ حَمَلَ عَلَیهِ فَأَلحَقَهُ بِأَصحابِهِ، ثُمَّ رَجَعَ إلى مَوضِعِهِ وهُوَ یَقولُ: اللّهُمَّ إنَّ العَطَشَ قَد بَلَغَ مِنّی، فَلَم یَجتَرِئ أحَدٌ أن یَسقِیَهُ الماءَ ویَدنُوَ مِنهُ. فَقالَ ابنُ الأَشعَثِ لِأَصحابِهِ: إنَّ هذا لَهُوَ العارُ وَالشَّنار، أتَجزَعونَ مِن رَجُلٍ واحِدٍ هذَا الجَزَعَ؟ اِحمِلوا عَلَیهِ بِأَجمَعِکُم حَملَةَ رَجُلٍ واحِدٍ. فَحَمَلوا عَلَیهِ وحَمَلَ عَلَیهِم، وقَصَدَهُ رَجُلٌ مِن أهلِ الکوفَةِ یُقالُ لَهُ بُکَیرُ بنُ حُمرانَ الأَحمَرِیُّ، فَاختَلَفا بِضَربَتَینِ: ضَرَبَهُ بُکَیرٌ عَلى شَفَتِهِ العُلیا، وضَرَبَهُ مُسلِمٌ فَبَلَغَتِ الضَّربَةُ جَوفَهُ فَأَسقَطَهُ قَتیلاً. وطُعِنَ [مُسلِمٌ] مِن وَرائِهِ فَسَقَطَ إلَى الأَرضِ، فَاُخِذَ أسیرا، ثُمَّ اُخِذَ فَرَسُهُ وسِلاحُهُ، وتَقَدَّمَ رَجُلٌ مِن بَنی سُلَیمٍ یُقالُ لَهُ عُبَیدُ اللّه بنُ العَبّاسِ، فَأَخَذَ عِمامَتَهُ.(1)

ترجمه: مسلم گفت: واى بر شما! چرا به سویم سنگ پرتاب مى‌کنید ـ آن گونه که به کفّار، سنگ مى‌زنند ـ در حالى که من از خاندان پیامبر برگزیده‌ام؟ واى بر شما! آیا حقّ پیامبر خدا را پاس نمى‌دارید و حقّ نزدیکانِ او را حرمت نمى‌نهید؟! آنگاه با ناتوانى بر آنان یورش بُرد و آنان را به سوى کوچه‌ها و دروازه‌ها فرارى داد. آنگاه باز گشت و بر درِ خانه‌اى تکیه داد. جمعیت به سویش باز گشتند. محمّد بن اشعث بر آنان بانگ زد: رهایش کنید تا با او سخن بگویم. آنگاه به مسلم نزدیک شد و گفت: واى بر تو، اى پسر عقیل! خودت را به کشتن مده. تو در امانى و خونت بر گردن من است. تو در پناه منى. مسلم گفت: اى پسر اشعث! گمان مى‌کنى تا وقتى که نیرو براى جنگیدن دارم دست تسلیم دراز مى‌کنم؟ نه به خدا! هرگز چنین نمى‌شود. آنگاه بر او یورش بُرد و او را تا پیش یارانش عقب راند و به جایگاه خود باز گشت و مى‌گفت: بار خدایا! عطش توانم را بُرده است! ولى کسى جرئت نداشت به او آب بدهد، یا به وى نزدیک شود.
پسر اشعث به یارانش گفت: این، براى شما ننگ و عار است که این چنین از یک نفر درمانده شده‌اید! همه با هم، یکباره بر او یورش برید. آنان بر مسلم حمله کردند و مسلم هم بر آنان یورش بُرد. مردى کوفى به نام بُکَیر بن حُمرانِ احمرى به سمت مسلم آمد و دو ضربت میان آن دو رد و بدل شد. بُکَیر بر لب بالاى مسلم ضربتى زد و مسلم نیز ضربتى بر او زد که کشته بر زمین افتاد. مسلم از پشت سر، نیزه خورد و بر زمین افتاد و به اسارت گرفته شد و اسب و سلاحش را برداشتند و مردى از بنى سُلَیم به نام عبید اللّه بن عبّاس جلو آمد و عمامه اش را برداشت.


عَطِشَ الحُسَینُ علیه السلام فَدَعا بِقَدَحٍ مِن ماءٍ فَلَمّا وَضَعَهُ فی فیهِ رَماهُ الحُصَینُ بنُ نُمَیرٍ بِسَهمٍ فَدَخَلَ فَمَهُ، وحالَ بَینَهُ وبَینَ شُربِ الماءِ ، فَوَضَعَ القَدَحَ مِن یَدِهِ .(2)

ترجمه: امام حسین علیه‌السلام تشنه شد و کاسه آبى خواست. هنگامى که آن را به دهان بُرد حُصَین بن نُمَیر تیرى به سوى او انداخت که به دهانش فرو رفت و میان او و آب نوشیدن مانع شد و امام حسین علیه‌السلام کاسه را از دست فرو گذاشت.

📚منابع:
1. مقتل الحسین علیه‌السلام خوارزمی: ج ١ ص ٢٠٩
2. الأخبارالطوال؛ احمد بن داود دینوری: ص ٢٥٨



انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۳۲
مکتب الشهداء

خدایا شهر کوفه کربلا شد / دگر مسلم فدا شد
غریب کوفه مهمان خدا شد / دگر مسلم فدا شد

🏴

بر فراز دارم و دلواپس یک کاروان / آه از این کوفیان
از همینجا دیده‌ام یک زینب و یک ساربان / آه از این کوفیان

🏴

بشنو از باد صبا پیغام خونبار مرا / یا حسین کوفه میا
بر سر دارالعماره شد سرم از تن جدا / یا حسین کوفه میا

🏴

من سفیر عشقم و از کوفه دارم یک پیام / یابن الزهرا السلام
قتلگاه عاشق اینجا می‌شود بالای بام / یابن الزهرا السلام

🏴

کاش با خونم به روی نامه‌ها / یا حبیبی یا حسین
می‌نوشتم یا حسین کوفه میا / یا حبیبی یا حسین


انتشار گلچینی از روایات، مقاتل، اشعار و... در مناسبت‌های مذهبی

برای ورود به کانال حسینیه مجازی مکتب‌الشهداء بر روی تصویر زیر کلیک کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۳۱
مکتب الشهداء